چرا دانشگاهيان از توافق ژنو حمایت نکردند؟

شما اینجا هستید

تاکنون هیچ کس به عنوان مخالف مذاکره میدان داری نکرده است و همه با اتفاق خدشه ای بر نفس انجام مذاکره وارد نکرده اند. بیش از ده سال است مذاکرات هسته ای ایران ادامه دارد. مسأله اصلی و چالش عمده در شیوه و محتوای مذاکرات و دستاوردها و از دست دادن های آن است.
 
اینجا است که تفاوتها، اختلافها، بگومگوها، مخالف و موافق ظاهر می گردد. در حال حاضر، روند مذاکرات و دستاوردهای آن به شدت نگران کننده شده است و مردم ایران اسلامی با اکثریت قاطع این روند و دستاوردهای آن را دغدغه آمیز می دانند و نسبت به آنچه بدست آمده و آنچه از دست رفته یا می رود، جداً نگران هستند و سؤالات اساسی دارند. حتی دولتی ها هم خود این نگرانی را ابراز می دارند. چندی قبل ریاست محترم جمهوری از دانشگاهیان درخواست کردند که در این مورد حرف زده شود و میدان از به اصطلاح عده ای "کم سواد"، (به زعم ایشان)، گرفته شود.
 
ولی دیدیم و دیدید که این درخواست رئیس جمهور محترم نيز به هیچ وجه مورد توجه و استقبال دانشگاهیان قرار نگرفت و نشان داد که قاطبه دانشگاهیان نسبت به روند مذاکره معترض و مسأله دار هستند و آن را به نوعی خطر آفرین برای کشور تلقی می کنند. لذا اکنون که معلوم شده است قاطبه دانشگاهیان بر این شیوه و روند نقد دارند، ضرورت دارد در محیطی منطقی و به دور از تهمت و انگ زدن و فارغ از سیاسی کاریهای مرسوم به این امر پرداخته شود و عوامل مؤثر در پیروزی یا شکست مذاکرات بحث گردد. اجازه می خواهم در این مورد چند نکته ای را بیان کنم: 
 
1- تجربه چندین ساله نشان می دهد که تأکید صرف بر دو اصل "اعتماد سازی" و "ارتقاء روابط" در دیپلماسی هسته ای به هیچ وجه واقع گرایانه و واقع بینانه نیست. اگر کسی فکر کند با تکیه بر این دو اصل، غرب به ایران اجازه غنی سازی را می دهد، مطمئناً یا ساده لوح است یا تازه کار و بی تدبیر. اعتماد سازی مورد نظر غرب حد و مرزی ندارد و نهايتاً به "نيت خواني" و اثبات "نيتِ نداشته" ختم مي گردد. آنچه واقعیت دارد آن است که هدف اصلی غرب به تعطیلی کشاندن برنامه هسته ای ایران است و در صورتیکه تعلیق به هر دلیلی و در هر سطحی انجام شود، صرفاً غرب را به هدف خود نزدیک تر کرده است، ولي غرب راضي نمي كند. در حالیکه ایران اسلامی از موقعیت و دستاوردهای خود کاسته است. در نتیجه غرب در ادامه اين روند در دادن امتیاز جدید به ایران ضرورت و دلیلی نمی بیند. 
 
2- در مذاکرات سنگین، عقل و منطق می گوید باید در مقابل فشارها ایستاد و استدلال کرد، مبارزه کرد، چاره اندیشی کرد، نه اینکه ساده ترین و آسان ترین راه ممکن را انتخاب نمود. به نظر می رسد دولت يازدهم، به هر دلیلی، ساده ترین راه را برگزیده اند، یعنی توقف، تعلیق، یا تعطیلی مراکز و فعالیت ها. این نوع تدبیر مصداق اصلی و عيني بی تدبیری و به خطا رفتن است. اگر می بینیم که علی رغم درخواست دستوری ریاست محترم جمهور، حتی دانشگاهیان همسو با ایشان نيز به فرمایش او وقعي نمی گذارند، درست از همین منظر است. 
 
3- تجربه و سوابق نشان داده است که غرب و آمریکا همواره ناقض تعهدات بوده اند. ولی تیم مذاکره کننده، وزارت امور خارجه و حتی ریاست محترم جمهور اظهار نظر قاطع و موضع گیری و عکس العمل قابل قبول ملت ایران از خود نشان نداده اند. در این صورت غرب احساس کرده است که طرف ایرانی اراده ای در قبال خنثی سازی نقض¬های مکرر غرب از تعهداتش ندارد و فشار را بیشتر و نقض ها را گسترده تر کرده است. اگر ملاحظه می شود که عموم ایرانیان روز به روز نسبت به روند و ادامه مذاکرات بدبین و بدبین تر می شوند، درست به همین دلیل است که اراده دولتی ها را سست می بینند و ترس و خوف از وادادگی دولتمردان در مقابل غرب دارند. 
 
4- از نظر دانشگاهیان دستاوردهای اتمی ایران فوق العاده و بی نظیر است. دانشمندان با گوشت و پوست خود لمس کرده و می دانند عملیاتی کردن یک فناوری مهم نظیر هسته ای چه قیمت طلائی دارد. لذا وقتی در رفتار و گفتار دولتمردان خصوصاً ریاست محترم جمهور ملاحظه می کنند که ارزش این امر آنطور که باید شناخته نمی شود و شاید بعضی هم آن را کوچک سازی می کنند، معلوم است که با روند مذاکرات فعلی همراه نمی شوند و عملاً بر آن خرده می گیرند. برای استاد دانشگاه و دانشمندی که دستی بر تولید فناوری و علم داشته باشد، قبول تعطیلی و توقف و کوچک شماری کار و دادن امور به دست افراد کار ندان غیر ممکن است. اگر هم سکوت کند با دستور و فشار و سازماندهی شبکه ای سکوت خود را نمی شکند و سکوت به مفهوم عدم رضایت و مخالفت جدی تلقی می گردد. عالم و دانشمند هیچگاه خود را تسليم تصمیمات سیاسی کاران و سیاسیون حرفه ای نمی کند، چون می داند این کار یعنی مرگ علم و دانش و دانشمند و عالم. 
 
5- دانشمندان و علمای کشور ملاحظه می کنند که در جریان مذاکرات و بعد از آن به عنوان "اعتماد سازی"، طرف مقابل همواره ابلاغ و دیکته می کند و کُرکُری می خواند و بر طبل تهدید بیش از پیش می کوبد و تشر می زند، ولی طرف ایرانی فقط روحیه خوش بینانه صد در صدی دارد و فکر می کند با لبخند و کوتاه آمدن و چشم پوشی و پاسخ ندادن و موضع نگرفتن می تواند منافع ملی را بر آورده کند. ولی باسوادان کشور از هوش و استعداد بالائی برخوردارند و تجربه دارند و می دانند این نوع حرکت دولت ممکن است موجب عاقبت به خیری نشود. دانشمند و عالم می داند که تعلیق داوطلبانه قبلاً تجربه شده است و نتیجه نداده است و راه رفته را رفتن خطاست و سعی در روشی که خطای آن محرز شده است، هدر دادن وقت و سرمایه ها است. 
 
6- وقتی دو طرف از اصطلاحات خاصی استفاده می کنند که هیچ برداشت مشترکی از آنها ندارند و سوء تفاهمات همچنان پا برجا باقی می ماند، دیده می شود که طرف ایرانی بسیار خوش خیال است و طرف غربی یکی پس از دیگری به اهداف خود نزدیک می شود، طبیعی است که دانشمندان و اساتید با هر سوادی، به زعم دولت، نگران و بر افروخته گردند. 
 
7- اساتید باسواد ایرانی عمدتاً با صنعت همکاری و رابطه دارند. آنها می بینند و لمس مي کنند که در این ماجرا طرف ایرانی هر روز انبوهی از اطلاعات حساس فنی و نظامی را باید به دشمنان ملت بدهند، لذا نگران می شوند که نکند دولت با بی تدبیری زیاد عملاً زمینه بهانه جوئی های جدیدی را برای طرف مقابل فراهم نماید و كار را پيچيده تر كند. 
 
8- ملاحظه بی طرفانه به نتیجه مذاکرات حاکی از آن است که امتیازهائی که طرف غربی از ایران می گیرد، کاملاً نقد و پر پیمان و کلیدی است. ولی امتیازات دریافتی ایران از غرب عمدتاً ناچیز، کم محتوا، وعده گون، نسیه و غیر کلیدی است. استاد ایرانی می داند که آزاد سازی ارسال پول برای دانشجویان در خارج از کشور مسأله ای کلیدی نیست و صرفاً باز کردن شیر منابع به سمت غرب و رونق دادن بیشتر به دانشگاههای غربی است. در حالیکه او برای انجام پروژه و تحقیق و پژوهش اولیه دانشجویان خود با سختی تأمین منابع می کند یا اصولاً موفق به تأمین منابع نمی شود. در این صورت چگونه استاد و دانشمند "با سواد" کشور بیاید و از روند چنین مذاکره ای دفاع کند و آبروی کسب شده خود در طول دهها سال را به آسانی خرج امری مبهم و پر مسأله نماید؟ 
 
9- کاملاً مشهود است که ارتباط بخش فنی با بخش سیاسی در مذاکرات فعلی ضعیف یا اصلاً قطع است. در این صورت کدام دانشمند و استاد متخصص به خود می تواند اجازه دهد که مهر تأیید بر آن بزند. استاد دانشگاه سراغ مي گيرد كه کدامیک از مذاکره کنندگان صلاحیت فنی دارند؟ استاد دانشگاه به خوبی متوجه است که جای بخش فنی در مذاکرات لازم و ضروری است، در این صورت است که می توان از ضررها جلوگیری کرد و مذاکرات را جهت داد و از حالت امتیاز دهی صرف خارج نمود و طرف مقابل را مجبور به دادن امتیاز کرد و خط قرمزها را به نفع ایران جابجا نمود. عدم حضور و مشارکت دانشمندان هسته ای در فرایند مذاکرات اخیر موجب عقب نشینی های بزرگی شده است که بطور کلی قابل دفاع نیست. گرچه سیاسیون با بوق و کرنا ندای پیروزی دهند. دانشمند می داند که در این امور باید سیاسیون را بخش فنی راه ببرد و جهت دهد، و هدایت کند تا پیروزی حاصل گردد. 
 
10- سؤال اصلی دانشگاهيان با سواد این است که در تفاهمات فعلی، ایران امتیازات بزرگ و حجیمی به غرب داده است و امتیازی در حد یک شکلات گرفته است. حال اگر قرار باشد ايران در مذاکره بعدی یک شکلات بدهد و امتیازات زیاد بگیرد، آیا آن يك شکلات وجود دارد!؟ یا اینکه همه امتیازات داده شده است!؟ به نظر اکثریت مطلق دانشمندان ابهام زیاد است و متأسفانه پاسخ ناخوشایند است. پس چگونه با سوادها از این برنامه حمایت کنند؟ 
 
لذا ملاحظه می شود که اگر عوامل پیروزی در مذاکرات توسط دولت محترم و ریاست محترم جمهور تبیین و اعلام و مشخص گردد، روند کار به سازش حقیرانه نمی انجامد و واقعاً نرمش قهرمانانه شكل مي گيرد. آنگاه اساتید هم وارد میدان می شوند و حرف می زنند. ولی در حال حاضر با این همه شواهدی که از آنها جز انتظار سازش حقیرانه نمی رود، مطمئن باشید كه اساتید و دانشمندان آگاهانه روزه سکوت اختیار می کنند و منتظر فرصت می مانند. سکوت آنها معنی دار است و معنی آن این است که معترض این روند و مخالف آن هستند. ولی بدلیل جلوگیری از وارد شدن لطمات مدیریت نشده و پرهیز از آشفتگی بیشتر اوضاعف کمتر حرف می زنند. 
 
*استاد دانشگاه علم و صنعت و نماينده مردم شريف تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر در مجلس شوراي اسلامي