به گزارش دفتر ارتباطات فرهنگی
دکتر جهان بین؛ استادیار دانشگاه شاهد
مقدمه
انقلاب اسلامی ایران به دلیل داشتن ماهیت اسلامی و مردمی، از مهمترین رخدادهای دوران حاضر بود كه با زحمات فراوان و ریخته شدن خونهای بسیار به ثمر رسید. مطمئناً برای حفظ و نیز رسیدن به اهداف والای آن، بیش از آنچه برای به دست آمدنش هزینه شده، باید تلاش كنیم. جریان مردمی كه در سال57 به رهبری روحانیون اصیل بر مبنای اندیشههای سیاسی شیعی، منجر به انقلابی گردید كه داعیه بازیابی تمدن اسلامی دارد. این بازیابی تمدن ایجاد نمیشود مگر در فرایندی طولانی مدت، كه مراحل خاصی را باید پشتسر بگذارد از جمله این مراحل، دولت سازی و نظام سازی است. دستیابی به این مراحل است كه میتواند انقلاب اسلامی را به اهدافش نزدیك كرده و آنرا به عنوان الگویی موفق برای كل جهان و به خصوص جهان اسلام درآورد. به این منظور علاوه بر اینكه نیازمند صبر و مجاهدت هستیم، بایستی به چالشهایی كه فراروی دستیابی به این امر است نیز واقف شویم.
چالشهای انقلاب اسلامی
بنابراین قبل از هر چیز در این راه باید به شناسایی چالشها و آفات در راه رسیدن به دولت و نظام اسلامی و در نهایت بازیابی تمدن اسلامی، پرداخته ودر صدد حل و فصل آن برآییم و در صورت امكان چالشهای فرارو را به فرصت تبدیل كنیم. چالشهای فراروی نظام اسلامی را میتوان در دو گروه عمده تقسیمبندی كرد:
1) چالشهای نظری 2) چالشهای عملی
چالشهای نظری
مهمترین چالش نظری كه فراروی اندیشه سیاسی اسلام مطرح است، نگرشهای معارضی است كه در برابر اندیشه ناب اسلامی مطرح شده و میشود. اندیشه اسلامی در طول تاریخ همواره با اندیشههای معارضی مواجه بوده و در برخورد با آنها نگاه تصرفآمیز و انظمامی را مد نظر قرارداده و از كنار آنها به راحتی گذشته است.
نگرشهای فلسفه یونان از جمله این اندیشههاست. در دوران معاصر نگرش و اندیشه جدید غرب یعنی ایدئولوژی لیبرالیسم و قبل از آن اندیشه سوسیالیسم، از جمله نگرشهای چالش برانگیز در مقابل اندیشه اسلامی بوده و هست.
اندیشههایی كه به نظر میآید با اساسیترین مقولات زندگی ما ایرانیان همراه بوده و به عنوان نگرشی جایگزین به چالش اندیشه اسلامی آمده است. یكی از راههای رسیدن به تمدن اسلامی كه مرحله بعدی نظامسازی اسلامی است، عبور از این چالش فكری است كه به نظر میآید با انقلاب اسلامی مقدمات فكری آن فراهم آمده است. اندیشههای مادیگرایانه غرب در دوران معاصر و در كشور ما هماره خود را به عنوان بدیلی برای احكام اجتماعی و سیاسی اسلام مطرح كرده است. این نگرش در تاریخ سیاسی ایران با دروان ظهور پهلوی اول با قدرت حكومتی سعی داشت تا فرهنگ و زندگی جامعه ایرانی را تغییر دهد و هویت فرهنگی و مذهبی جامعه ایرانی را به سمت و سوی نگرشهای سكولار سوق دهد. انقلاب اسلامی را به حق باید خیزش قدرتمند هویت فرهنگی جامعه ایران بر علیه این نگرش و سیطره آن دانست كه منجر به ایجاد نظام سیاسی بر مبنای نگرشهای اصیل شیعی شد. از این رو گفته میشود انقلاب اسلامی جریانی فكری بوده كه منجر به پرسش برانگیزی در اندیشه و ایدئولوژی غرب شده است. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به كتاب «آموزه 8 و 9» چاپ مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره) قم، مراجعه نمایید.
به نظر میآید با توجه به مطالب مذكور یكی از معضلات و دغدغههای ایجاد نظام اسلامی از لحاظ فكری و اندیشهای همین نگرشهای تكساحتی غربی از جمله نگرشهای سكولار و لیبرال است، كه هنوز هم در دهه سوم انقلاب در حال معارضه است و هر از چندگاهی از زبان طرفداران آن در گوشه و كنار جامعه ما به خصوص مجامع دانشگاهی بیان میشود.
فائق آمدن بر این چالش كه به نظر میآید از چالش دوم كه در ادامه خواهد آمد مهمتر باشد، در پرتو فعالیتهای عظیم فكری و فرهنگی در راه شناخت دقیق اندیشه اسلامی در ابعاد مختلف و تعریف دكترینها و استراتژیهای كارآمد از پرتو آن باشد.
چالشهای عملی
چالشهای عملی فراروی نظام و دولت اسلامی را میتوان در چند بخش برشمرد:
1. چالشهای بین المللی؛ كه عبارتند از:
1. جهانی شدن سیاست، اقتصاد، فرهنگ وارتباطات
۲. بحرانهای زیستمحیطی و جمعیتی
۳. بحران معنویت واخلاق
4. هژمونیطلبی آمریكا و تلاش برای ایجاد نظام تكقطبی
5. بحران جهانی انرژی
6. مشكل مربوط به كنترل فنآوریهای پیشرفته و ... .
2. چالشهای منطقهای؛ شامل:
۱. اسراییل به عنوان كانون بحرانساز در منطقـه
۲. ابهام در وضعیت رژیم حقوقی خـزر به عنوان منطقهای استراتژیك و سرشار از منابع نفتی ۳. بحرانهای نظامی در كشورهای همسایه مانند؛ عراق، چچن، قرهباغ، افغانستان و...
4. اختلافات مرزی با امارات
۵. وضعیت بحرانی و آشوبزده عراق و ... .
3. چالشهای داخلی؛ كه عبارتند از:
۱. رشد منفی جمعیت
۲. بحران اشتغال و تورم
3. اقتصاد وابسته به نفت
4. برخورد و تضاد جریانات عمده سیاسی
5. تهاجم فرهنگی
6. مواد مخدر و مسائل وابسته به آن
7. مهاجرت استعدادها به خارج از كشور و ... .
به طور كلی آسیبهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و برخی از مشكلات ذكر شده در دو دهه قبلی انقلاب نیز وجود داشته وهمچنان نیز ادامه داشته و برخی از چالشها نیز مختص دهه سوم است.
یكی از مهمترین چالشهای پیش روی نظام اسلامی، وجود آسیبهای اجتماعی در فضای فرهنگی جامعه است. چنانچه این معضلات اجتماعی در مراحل ابتدایی كنترل و حل نشوند، برای مقابله با آن میبایست هزینههای گزافی را پرداخت كنیم. شناسایی و حل بسترهای این نوع از چالش از مقدمات مقابله با آن است. عللی چون فقر، بیكاری، بیعدالتیهای اجتماعی، فاصله طبقاتی، اعتیاد و ... میتوان از جمله مصداقهای این نوع چالش باشد. همانطور كه اشاره شد آسیبهای اجتماعی متفاوتی در جامعه ما وجود دارد كه البته نباید با نگاهی بدبینانه و تصویر نمودن چهرهای سیاه و تاریك به تحلیل اوضاع نشست بلكه تاكید ما بر این است كه لازم است ضمن شناخت دقیق آن به حل رفع آنها پرداخت.
از دیگر مسائلی كه به نظر میآید به عنوان چالشی مهم فراروی نظام اسلامی باشد، آسیبهای مالی و اقتصادی است. مواردی از جمله، تمركز اقتصاد بر صادرات تك محصولی. این تمر كز كشور را آسیبپذیر میكند زیرا كشور در تامین نیازهای داخلی با مشكلات زیادی مواجه میكند، نیز اینكه تسلط یك بخش معمولاً انزوای دیگر بخشهای اقتصادی و تداوم عقبماندگی آن بخشها را به دنبال خواهد داشت. فساد مالی نیز یكی از نمودهای آسیبهای اقتصادی است. فساد به معنی سوءاستفاده ازموقعیت شغلی خود برای منافع شخصی یا برای هدفی غیرمجاز به كارمیرود. بنابراین یكی از زمینههایی كه باید در راه رسیدن به دولت و نظام اسلامی به آن توجه خاصی شود، مسائل اقتصادی است.
چالشهای منطقهای و بینالمللی را باید در چارچوب سیاست خارجی بررسی كرد، چرا كه اكثر چالشها به نوعی جنبه سیاسی داشته و میبایست از همین منظر نیز به آن نگاه كرد.
توطئههای آمریکایی و چالشهای پیشرو
هژمونیطلبی آمریكا از مهمترین چالشهای فراروی انقلاب و نظام اسلامی اسـت. آمریكا كه تنها مانع خود را برای سلطه بر جهان ، اسلام ناب محمدی كه ایران اسلامی پرچمدار آن است، میداند سعی در به چالش كشیدن انقلاب ودر نهایت فرو پاشی نظام مقدّس جمهوری اسلامی دارد. در این راه از هیچ وسیلهای فروگذار نكرده و نخواهد كرد ودر این راه با به كارگیری طرحهای زیر سعی در به چالش كشیدن نظام دارد :
محاصرة سیاسی ـ اقتصادی به منظور ایجاد یك دیوار آهنین به دور ایران و جلوگیری از صدور انقلاب؛
اعمال فشارهای اقتصادی ، تضعیف توان ملی ومنابع مالی؛
سرمایهگذاری برای ایجاد مجموعهای از نشریات وابسته در راههایی چون تهاجم به اسلام ، ائمه و ارزشهای اسلامی، ترویج فرهنگ غربی،گسترش فساد وابتذال، ترور شخصیتهای متعهد به اسلام و انقلاب، زیر سوال بردن نهادهای انقلاب مانند سپاه، بسیج، شورای نگهبان، قوه قضاییه، ارگانهای امنیتی و بزرگ نمایی عناصر وابسته به بیگانگان و حمایت از آنان، تبلیغ دمكراسی غربی، ایجاد شكاف میان مسئو لان نظام، تضعیف قانون اساسی و ...؛
ایجاد تشكّلهای سیاسی وابسته ونفوذ در گروههای سیاسی كشور؛
سازماندهی تهاجم فرهنگی برای ایجاد بحران هویت، تا زمانی كه فرهنگ ملی در جامعه حاكم است نظام سلطه جهانی در پیشبرد اهداف خود در عرصه استحاله فرهنگی توفیقی بدست نمیآورد؛
تبلیغ وسیع سكولاریسم كه شعار آن جدا انگاری دین از سیاست است؛
هدایت كشور به سمت توسعه نامتوازن، بسیاری از تغییراتی كه عدهای دانسته یا ندانسته به تقلید از غرب در جامعه پیگیری میكنند به علت اینكه با بسیاری از فرهنگهای بنیادین و ارزشهای بومی تناسب ندارد بیش از آنكه تعادل اجتماعی را افزایش دهد به عدم تعادل و گسترش ناهماهنگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میانجامد؛ روند تو سعه یك جانبه اكنون انقلاب اسلامی ایران را تهدید میكند چرا كه تاكید بر توسعه یك جانبه جامعه، توجه مسولین را از سایر مقولههای مهم جامعه منحرف میكند؛
تضعیف رهبری به عنوان عمود خیمه انقلاب و نیز نهادهای انقلاب كه به عنوان بازوی رهبری هستند مانند؛ شـورای نگهبان، قوه قضاییه، بسیج، سپاه پاسداران و ... ؛
تشدید اختلافات داخلی كه امكانات و هزینههای این كشور را بیهوده هدر میدهد؛
توهم خواندن توطئه و ایجاد خوشبینی افراطی نسبت به دشمنان درجه یك انقلاب؛
نفی كامل دستاوردهای گذشته و سیاه جلوه دادن وضعیت موجود و آینده؛
طراحی نفوذ در سیستم حكومتی، مزدورسازی وخرید مقامهای دولتی.
اگر چه در این پاسخ به تناسب سؤال مطرح شده، تنها به چالشها اشاره شد، ولی به نظر میآید خود شناخت مشكل شاید بیش از نیمی از راهحل باشد. چرا كه زمانی كه ما بدانیم چه میخواهیم و در راه رسیدن به آن با چه موانعی مواجه هستیم به راحتی میتوانیم راهكار را به دست آوریم. علاوه براین لازم میدانم بر این امر تأكید كنم كه، نظام اسلامی در طول سه دهه استقرار خود توانسته بر بسیاری از این چالشها فائق آمده و از آنها فرصتهای مطلوبی را ایجاد كند. به نظر میآید عملكرد نظام و در رأس آن رهبری در برابر آسیبهای داخلی و خارجی، برآیندی مثبت و قابل قبول باشد، اگرچه هنوز كاستیها و مشكلات بسیاری در طول مسیر وجود دارد كه به همت جوانان پرشور و مستعد جامعه به خصوص قشر فرهیخته دانشگاهی نیازمند است.
انقلاب اسلامی و چشم انداز آینده
برای پرسش از آینده جمهوری اسلامی باید چند نکته مهم را مورد ملاحظه قرار داد:
نکته اول این که آیندهپژوهی به دنبال طیفی از آیندههاست.
پرسش از آینده و به تعبیری، آینده پژوهی به دنبال کشف و شناسایی آینده های ممکن، محتمل و مطلوب است تا از این طریق، فهم ما را نسبت به آینده مجهول توسعه دهد.لذا ما نه به دنبال پیش بینی بلکه به دنبال ارائه طیفی از آینده ها هستیم تا با ارائه تصویری روشنتر و جامعتر از آینده از اصل غافلگیری جلوگیری شود. اگر چالشها و نتایج از حاصل از چالشها مورد توجه قرار نگیرد میتواند به تهدید و بحران و آسیب تبدیل شود.
نسبت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی
تحلیل ما از آینده انقلاب اسلامی ایران در نسبت مستقیم با تعریف ما از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و رابطه آن دو دارد. بر این اساس دو فرض را میتوان مطرح کرد:
فرض اول: نظام جمهوری اسلامی متکفل تحقق اهداف انقلاب اسلامی است.
فرض دوم: انقلاب اسلامی تمام شده و یک نظام تاسیس شده است و لازم است مانند یک نظام سیاسی متعارف و نه انقلابی عمل کند. در این فرض گروهی هستند که بیان می کنند باید سیاستهای اعلامی، انقلابی باشد اما سیاستهای اعمالی، پراگماتیک و عملگرایانه باشد اما گروهی نیز معتقدند که حتی شعارها نیز نباید انقلابی باشد.
بی شک انقلاب اسلامی دستاورد های خرد و کلانی را داشته است که از جمله مهمترین و شاید مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی، تاسیس نظام جمهوری اسلامی است و مهمترین رسالت جمهوری اسلامی نیز بازتولید اهداف انقلاب اسلامی است. نگاهی به اصول قانون اساسی به وضوح حاکی از این امر است. بر پایه این فرض که همان فرض اول است بحث را پیش می بریم.
بر این اساس در ابتدا اشاره ای می کنیم به آنچه که انقلاب اسلامی به دنبال آن بود به عبارتی در ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که انقلاب اسلامی چه بود و به دنبال چه می گشت و در ادامه ضمن بررسی دستاوردها از یک سو و چالشها از سوی دیگر سعی نماییم تحلیلی از وضعیت آینده ارائه دهیم.
اهداف کلان انقلاب اسلامی
شعار اساسی ملت ایران را میتوان در شعار « نه شرقی ، نه غربی، جمهوری اسلامی » و یا «استقلال، آزادی جمهوری اسلامی » دید. امام راحل (ره) مسأله اساسی را نه تغییر یک رژیم و روی کار آمدن رژیمی دیگر بلکه نشر توحید در عالم می دانند و این انقلاب را نه برای کشور و نه برای به دست آوردن یک حکومت بلکه برای نجات بشریت از طریق حاکمیت اسلام می دانند و بر این اساس که انقلاب ایران به دنبال طرح ریزی مدلی جدید مبتنی بر اسلام است بیان می دارند که پشت کردن به فرهنگ دول دنیای امروز و پایه ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام بر خورد قاطع اسلامی با لیبرالیسم و کمونیسم را به دنبال خواهد داشت.
مقام معظم رهبری نیز انقلاب اسلامی را نه یک حادثه منطقه ای بلکه یک واقعه تاریخی و آغاز یک عصر جدید و به مثابه «روزی نو» برای ملتهای مسلمان جهان می دانند.
از این رو همچنان که در تعابیر امام راحل (ره) و جود دارد و مقام معظم رهبری نیز در این باره به تفصیل سخن گفته اند، خط کلی و چشم انداز از انقلاب اسلامی، تحقق تمدن نوین اسلامی است.
تلاش برای درانداختن طرحی نو و ایجاد صورت بندی زندگی اجتماعی بر اساس دین مساله ای است که به وضوح آن را در قانون اساسی میتوان یافت. به عنوان نمونه در قانون اساسی آمده است:
"تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا وساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خود سازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت فعال در اداره ی کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد."
به عبارتی در این منطق، رشد اقتصادی می باید همراه با خودسازی معنوی ، سیاسی و اجتماعی باشد. همچنین بر پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی تاکید می شود که به منظور ایجاد رفاه از سویی و رفع فقر وبر طرف ساختن هر نوع محرومیت و کم کردن فاصله طبقاتی تاکید می نماید.
یا در اصل ده قانون اساسی تاکید می گردد که هیچ یک از برنامه ریزیها نباید موجب گردد که نهاد خانواده تضعیف شود و این دقیقا در نقطه مقابل دیدگاهی است که با اصالت دادن به تولید ناخالص داخلی، خانواده را فرو می پاشاند.
در قانون اساسی، بر نفی هر گونه ستمگری ، ستمکشی، سلطه گری و سلطه پذیری با هم تاکید می شود و اتکا به آراء عمومی در اداره ی کشور و مشارکت عامه ی مردم در تعیین سرنوشت خویش همراه با اصل ابتناء کلیه قوانین بر دین می باشد.
انقلاب اسلامی و آیندهی پیشرو
اینک پس از ذکر این مقدمات با توجه به دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزههای مختلف و چالشهای روبروی انقلاب اسلامی در عرصه های مختلف اقتصادی ، سیاسی، فرهنگی اجتماعی، علم و فناوری بلاشک جمهوری اسلامی در چشم انداز آینده دارای فرصتهای مهم برای حل هم چالشهای اساسی است که لازم است با تشریح آنها، آینده پیش رو تبیین گردد. در نظریه توازن دوکفه ای سازمان به عنوان منبع قدرت، دارای سه ویژگی هست. مهمترین و نخستین ویژگی ، توازن دوکفهای آن است. سازمان فقط در صورتی موفق به کسب اطاعت بیرونی میشود که اطاعت درونی را به دست آورده باشد. ثبات و اعتبار و قوت و استحکام بیرونیاش منوط به قوت و استحکام اطاعت درونی آن است. این نظریه در آناتومی قدرت قابل تحلیل است که به زبان ساده میگوید که وقتی یک حاکمیت در ساختار داخلی قدرت خود از انسجام برخوردار نیست، نخواهد توانست آن طور که باید به اعمال قدرت در بیرون از این ساختار بپردازد. بارزترین و مهمترین خصیصهی سازمان، توازن دوکفهای آن است و شگفتا که اغلب هم همین خصیصه بیش از همه نادیده گرفته میشود. گفتیم که فرد تسلیم هدفهای مشترک سازمان میشود و از همین اعمال قدرت درونی است که قدرت سازمان برای تحمیل ارادهاش به خارج پدید میآید. هریک از این دو کفه وابسته به دیگری است. خصیصهی ثابت هر نوع اعمال قدرت سازمانیافته همین است. بر این اساس به نظر میرسد چالشهایی که منشا خارجی دارد و از آن به عنوان "مزاحمت" یاد میکنیم نمیتواند تاثیر جدی بر آینده انقلاب اسلامی بگذارد کما اینکه توفیقات فراوان این سالها با وجود همین دشمنی لاینقطع به دست آمده است اما چالشهایی که منشا داخلی دارد حرکت تند یا کند بودن انقلاب را به سمت آینده روشن رقم خواهد زد.
این چالشها را میتوان از جهت زمانی به دو سطح تقسیم کرد.چالشهایی که حل آنها زمان بر است اما غفلت از آنها اثر غیر قابل جبرانی خواهد داشت مانند چالشهای فکری پارادایمی. این چالشها به خاطر زمان بر بودن معمولا مورد غفلتند در حالی که در دراز مدت تعیین کننده اند. یا بخشی از چالشهای ساختاری که لازم است ساختارها اصلاح شوند.
اما بخش دیگری از چالشها میتواند در کوتاه مدت علاج شود و باید علاج شود مانند چالشهای مدیریتی که متاسفانه در موارد متعددی، اشکالات موجود ناشی از ضعف مدیریتی است. البته علاج خود اینها تا حدودی به حل مسائل دیگری مانند عدالت در گزینش سیاسی بستگی دارد.
سوتیتر:
یكی از راههای رسیدن به تمدن اسلامی كه مرحله بعدی نظامسازی اسلامی است، عبور از چالش فكری است كه به نظر میآید با انقلاب اسلامی مقدمات فكری آن فراهم آمده است.
بی شک انقلاب اسلامی دستاورد های خرد و کلانی را داشته است که از جمله مهمترین و شاید مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی، تاسیس نظام جمهوری اسلامی است و مهمترین رسالت جمهوری اسلامی نیز بازتولید اهداف انقلاب اسلامی است


