
اهداف، سياستها، ضرورتها و تاريخچه دفتر پژوهشهاى فرهنگى در بيان حضرت آيها... مصباح يزدى
انگیزه تشکیل دفتر پژوهش های فرهنگی   
آنچه انگيزه اصلى تشكيل اين دفتر به نام «دفتر پژوهشهاى فرهنگى» شد و بعد هم اينگونه فعاليتها و نشستها؛ اين بود كه مدتها است به خصوص بعد از رحلت حضرت امام قدسسره احساس مىشد كه تدريجا، دستاندركاران، اعم از مسؤولين رسمى و ساير كسانى كه نقشى در فعاليتهاى سياسى كشور دارند، از مسير اصلى انقلاب، كمابيش دارند زاويه باز مىكنند و به سمت و سوهاى ديگرى مىروند. اين چيزى بود كه حضرت امام قدسسره پيشبينى فرموده بودند و هميشه اظهار نگرانى مىكردند؛ در وصيتنامهشان و ساير بياناتشان هم دلسوزانه روى اين مسأله تكيه مىكردند كه مبادا انقلاب، دست نامحرمان و نااهلان بيفتد و بعضى از گروهها را هم اسم مىبردند.
به هر حال، متأسفانه شاهد بوديم كه اين زاويهها تدريجا باز شد؛ كسانى كه از اول توجه كردند به اينكه بازشدن اين زاويهها خطرناك است، بسيار كم بودند و هشدارهايى كه مىدادند، مورد توجه قرار نمىگرفت. بر حسب تشبيه، مثل اينكه زاويه كه اولش باز مىشود، چندان فاصلهاى با خط اصلى ندارد؛ بله، سكوت در مقابل اين انحرافات را نوعى سعه صدر و مدارا و مفاهيمى از اين قبيل تلقى مىكردند و وقتى مثلاً تذكراتى داده مىشد، مىگفتند تنگنظر نباشيد. بالاخره يك انقلابى كه با اين عظمت واقع شده، يك لوازمى هم دارد. اينها چيز قابل توجهى نيست!! هر وقت احساس خطر كرديم، جلويش را مىگيريم. اين، آغازِ كار بود و آنهايى كه بيشتر مسؤوليت داشتند و مىتوانستند نقش اساسى را ايفا كنند، البته با حسن نيّت، اينها را حمل بر سعه صدر مىكردند و مىگفتند كه لازمه مديريت اين است كه با اينجور انحرافات هم آدم، آرام كنار بيايد و خيلى سختگيرى نكند. بالاخره كار رسيد به جايى كه همه ما شاهد هستيم.
     به هر حال، در همه شؤون انقلاب و اسلام، آسيبهايى وارد شد؛ در بعضى از زمينهها، اين آسيبها، وسيع و خطرناك است و در بعضى از زمينهها، كمتر كسانى وارد ميدان شدند و قدرت را در دست گرفتند؛ در زمينههاى مختلف كه يا اساسا، ايمانى به انقلاب ـ حالا چيز ديگرى تعبير نمىكنم ـ ايمانى به امام قدسسره و راه امام قدسسره ندارند و اگر هم ايمانى هست، ايمان ضعيفى است كه جوسازىها و چيزهايى از اين قبيل كه منافع و آبرويشان را به خطر مىاندازد، نمىتوانند مقاومت كنند و در مقابل اينها تسليم مىشوند. ما امروز شاهد مسائلى در كشور هستيم كه اگر حتى در اواخر زمان حضرت امام قدسسره هم، كسى احتمال وقوعش را مىداد، به او مىخنديدند؛ مگر همچنين چيزى ممكن است كه در اين كشور، در اين كشورِ انقلابى، چنين چيزهايى واقع شود؟! ولى آنقدر آرام آرام اينها پيش رفت و هيچ حائل و مانعى در مقابل خودش نديد كه امروز، انكار ضروريات دين، خيلى عادى شده است، امام راحل اين ايستادگى را شفاف كرد، روشن كرد، جلا داد و مردم را به آن مسؤوليتهايشان بيشتر توجه داد؛ همين است كه در مقابل انحرافات، هيچكس حق سكوت ندارد بهخصوص عالمان. «و ما اخذ الله على العلماء ان لا يقاروا على كظة ظالم و لا سغب مظلوم».
 فلسفه گردآمدن طلاب انقلابى در دفت:ر
     با توجه به اين مسؤوليتها، چند نفرى از طلبهها به فكر افتادند كه يك حركتى در جهت انجام اين وظايف اجتماعى انجام دهند و مدتها فكر كردند كه ما با كمبود عِدّه و عُدّه و نداشتن هيچگونه امكانات، چه كار مىتوانيم بكنيم و در بين كارهايى كه مىشود كرد، كدامش مهمتر هست؟
     بالاخره به اين نتيجه رسيدند كه در تمام شهرهاى كشور، مردم نقاط مختلف، به اسلام و انقلاب بسيار علاقمندند، منتهى هر كدام تنها تنها خودشان را در مقابل يك انبوهى از مشكلات و صاحبان قدرتى مىبينند كه از خط اسلام و انقلاب منحرف شده؛ هر كسى تنها خودش را با اين انبوه مسائل مقايسه مىكند و مىبيند كارى نمىشود كرد. اين دوستان به اين فكر رسيدند كه اشكال ما اين است كه اين افراد با وسعت جمعيتى كه دارند و امكانات پراكندهاى كه دارند، اشكال اصلىشان اين است كه پراكنده هستند. اگر اين نيروهاى متعهدى كه در اطراف كشور، در همه اقشار وجود دارند، اينها همديگر را بشناسند و با هم ارتباط برقرار كنند و فعاليتهايشان را متمركز كنند و جهت دهند، در مقابل قدرتهاى ديگر، دست بالا را خواهند داشت، ديگران از تبليغات و شارلاتانى استفاده مىكنند و الا قدرت زيادى هم ندارند. بله، وقتى بودجهمملكت در دستشان قرار گرفت، قدرت در دستشان قرار گرفت، سوءاستفاده مىكنند و مىتازند والا خودشان چيزى نيستند. خلاصه مشكل اين است كه آنها اقليتى هستند متشكل، در مقابل اكثريت فراوان پراكنده.
عدم تشكل اكثريت ديندار:
     البته در اين اكثريت هم، گوشه و كنار گروههاى سياسى، حزبى و گروههاى مذهبى وجود دارد كه كمابيش تشكلهايى دارند. اما باز اشكال اين است كه بسيارى از نيروها هم صرف اصطكاك مىشود، حتى مثلاً در يك شهرى، اگر سه گروه مذهبى علاقمند به انقلاب باشند، ناخودآگاه نيروهايشان صرف اصطكاك مىشود و برآيندى برايش نمىماند. به هر حال، تصميم گرفته شد كه اقدامى كه هم اهمّ به نظر مىرسد و هم با امكانات ناچيز ما قابل اجرا هست، سعى در آشنا كردن اين گروهها با همديگر و پيونددادن آنها به همديگر مىشود. طبعا اين وحدت ارتباط، ناچار بايد بر يك مبنايى استوار باشد (چه اينكه در غير اينصورت) نتيجه مطلوبى ندارد.
پىريزى ارتباطى بر پايه دينمدارى
     جوابش روشن بود كه ما بايد وحدتمان را بر اساس باورها، فرهنگ و ارزش اسلامى تقويت كنيم (كه به فرموده مقام معظم رهبرى، فرهنگ كه ما مىگوييم؛ منظور عقايد و اخلاق، باورها و ارزشهاى اسلامى است) اينها شفافتر شود، در اعماق دلها نفوذ بكند، برجسته شود و مورد توجه قرار بگيرد، كه در اينصورت عامل وحدت در جامعه خواهد شد. يعنى ابتدا ما يك آشنايى و ارتباط فيزيكى بايد بين گروهها برقرار كنيم، ولى اين ارتباط در صورتى پايدار و منتج خواهد بود كه بر اساس ايمان به خدا باشد.
     به هر حال، اساس هدف اين دفتر اين بود كه بر اساس تقويت باورها و ارزشهاى اسلامى بين گروهها، تأليف و هماهنگى ايجاد كند. در اين راستا فعاليتهايى انجام گرفت و نشستهايى هم در طول چند سالى كه اين دفتر تشكيل شده، برگزار شد.
راهبرد دفتر پژوهشها
الف) برقرارى خط ارتباط
     البته همانطور كه اهداف ما ايجاب مىكند، ورود در مسائل خاص، هدف ما نيست. ما يك گروه خاص سياسى در عرض گروههاى سياسى ديگر نيستيم، نمىخواهيم در كنار آنها بر تعداد فعاليتهاى سياسى يا گروههاى سياسى افزوده شود. اگر پنجاه تا بود، حالا اين هم يكى بشود پنجاه و يكى، ما خادم ساير گروهها هستيم، منظور اين است كه يك خط رابطى، يك نخ رابطى بين آنها باشيم، نه اينكه فعاليت مستقلى انجام بدهيم.
ب) روشنگرى
     بنابراين وظيفه ما بر اساس كارى كه در زمينه روشنگرى بر عهده گرفتيم، ايجاب مىكند كه اولاً جلب توجه همه مردم به خصوص كسانى كه در سطح نخبگان و فرزانگان هستند بنمائيم. چون بسيارى از مردم متدين هستند كه به خصوص بعد از اين سرخوردگىهايى كه اخيرا پيدا كردند، ديگر چندان علاقهاى به ورود در كارهاى سياسى و فعاليتهاى سياسى ندارند. اينها مىگويند اين همه زحمت كشيديم، آخرش چى شد؟ وظيفه ما متوجهكردن به اين است، هر كسى در هر شرايطى باشد، بايد وظيفه خودش را بداند و بشناسد و عمل كند و در كارهاى سياسى ـ كه از واجبترين كارهايى است كه بر عهده مسلمانها است ـ دخالت كند. اين چيزى بوده كه قرنها مورد غفلت بوده حضرت امام قدسسره اين را زنده كرد و توجه همه مردم را به آن جلب كرد. تغافل از اين وظيفه و شانه خالىكردن، به هيچوجه، نه پيش خدا و نه پيش خلق خدا مقبول نيست، جلب توجه به اين مسأله اولين كارى است كه بايد بكنيم تا مردم سرد نشوند از مشاركت در فعاليتهاى سياسى. دوم توجهدادن به اينكه نقطهضعفهايى كه ما را به اينجا كشانده، در گذشته چه چيزهايى بوده است؟ چطور شد كه انقلاب از مسير خودش منحرف شد و اين ميوههاى تلخ را به بار آورد؟ البته در كنار اينها ما هيچگاه فراموش نمىكنيم بركات انقلاب را، اگر انقلاب نبود، من و شما كجا بوديم؟ چه چيزى از اسلام پيش ما مانده بود؟ خدا انشاءالله آنا فانا بر علوّ درجات امام قدسسرهبيفزايد، مقامات شهداى ما را بالاتر ببرد، ما هميشه مديون آنها هستيم، ولى منظور اين است كه از آنچه هدف اصلى بود، كنار افتاديم. خيلى چيزها را از دست داديم، فرصتها را از دست داديم. نگران اين هستيم كه فرصتهاى ديگرى هم از دست برود و ما هم مسؤول باشيم، چون عدم مشاركت و عدم فعاليت جدّى در يك عرصهاى كه فعاليت مىطلبد، خودش گناه هست از دست دادن فرصت، گناه است.
 تكليف، وظيفه است، نه كسب نتيجه
     به هر حال، ما به مقتضاى وظيفهاى كه داريم ـ كه به هر حال روحانى بيشتر بايد مردم را هشدار بدهد و توجه بدهد ـ احساس مىكنيم كه اين وظيفه، قبل از ديگران به عهده ما هست. اين كار، چه به نتيجه مطلوب برسد و چه نرسد، وظيفه ما را تغيير نمىدهد. ما بايد آنچه را تشخيص مىدهيم كه اسلام از ما مىخواهد و قلب مقدس ولى عصر«عج» به آن راضى هست، آن را القاء كنيم. اما نتيجه چه شد، ما به فرموده امام قدسسره ما مرد وظيفه هستيم، ما مسؤول (كسب) نتيجه نيستيم. در صدر اسلام و در دوران ائمه اطهار(ع) هم هميشه كارها بر روال مطلوب آن بزرگواران نبوده، ولى هيچگاه آنها هم از وظيفه خودشان شانه خالى نمىكردند. ما يك وظيفهاى داريم و آن اينكه مردم را هشيار كنيم، ملاكها را بيشتر تقويت كنيم، آسيبها را روشن كنيم و سعى كنيم مردم در جهتى حركت كنند كه به نفع اسلام و انقلاب باشد. حالا چقدر از ما بپذيرند و عمل كنند، آن ديگر ما مسؤولش نيستيم، ما مسؤول گفتن و بيان كردن و تشويق و هدايت هستيم، البته به شرط اينكه خودمان واقعا از بند هوى و هوس رهيده باشيم و جز انجام وظيفه، قصدى نداشته باشيم، ناخودآگاه دنبال قدرت نباشيم، دنبال منافع شخصى و گروهى نباشيم، اينها بندِ دامهاى شيطانى است كه سر راه هر انسانى وجود دارد و ما دائما در حال آزمايش هستيم كه چقدر مىتوانيم از اين بندها رهايى پيدا كنيم و خالصا مخلصا براى اسلام و انقلاب قدم برداريم. اميدواريم با توسل به ذيل عنايت آن بزرگوار، همه ما به راهى هدايت و رهنمون شويم كه مرضى آن بزرگوار است و مورد عنايت و امداد ايشان قرار بگيريم.
«والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته»
فایل دانلودی: 


