به گزارش دفتر ارتباطات فرهنگی
علیاصغر سیاحتهویدا
مطالعه هر اتفاقی در فضای اجتماعی میتواند بیانگر چالشها و مخاطرات و نیز فرصتها و افقهای پیش رو باشد. هنگامی که انقلاب اسلامی رخ داد، همه تلاش کردند تا مسائل گوناگون کشور به سمت طراز واقعی انقلاب اسلامی برود. در حوزه نظامی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ...
اما این تلاشها ناکافی بود و هر چه از انقلاب میگذشت، مطالبه کافی درباره اوضاع و احوال سینمای ایران از جانب توده مردم رخ نمیداد و به همین دلیل در دهه هشتاد و کمی قبل و بعد از آن ما درسینما دچار یک رخوت و نخوت شدیم.
تنبلی، کپی بازی، خیانت، تجاوز، دروغ و ... وضعیت نمایشی قالب آثار بود و مخاطبهای زیادی با سینما قهر کردند. اما با حضور فیلمهایی مثل اخراجیها و کارگردانهای دیگری که تنوع را چاشنی کار خویش کردند، رویکرد جدیدی نسبت به سینما آغاز شد و ثمره آن ارتباط دوباره مخاطبین با سینما بود.
سینمای طراز
نخستین پژوهشگران تاریخ و ادبیات و فرهنگ ایرانی، اروپائیان نظیر «دوپرون»، «ادوارد برون»، «سرجان ملکم»، «راولینسون» و امثال اینان بودند. آنان عموماً از عصر اسلامی با کینه و نفرت یاد میکردند و به ستایش از ایران باستان و نیز سایر تمدنهای باستانی که در قلمرو فتوحات اسلامی قرار داشت، میپرداختند. مقایسه فتوحات اسلامی (با تعبیر تهاجم اعراب و تازیان) یا حمله بربرهای ژرمن به امپراطوری روم و نیز مقایسه دیانت اسلامی با مسیحیت و دوره اسلامی با قرون وسطی بر مبنای سنن و اصول مطالعات تاریخی - فرهنگی شرق شناسان و ایران شناسان صورت گرفت.(1)
امام خمینی(ره) در بهشت زهرا(س) به نکاتی پیرامون مسئله سینما توجه داشتند که شاید کمتر در مجامع رسمی دولتی و حکومتی بدان توجه شده بود: برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است.
ایشان در تفسیری پیرامون ویژگی یک اثر سینمایی عرضه داشتند: ما بحمداللّه گویندگان و نویسندگان خوب داریم. ما همه چیز داریم. من غالباً فیلمهایی که خود ایرانیها درست میکنند به نظرم بهتر از دیگران است. مثلاً فیلم «گاو» آموزنده بود. اما حالا این فیلمها باید حتماً از آمریکا یا از اروپا بیاید با یک بی بند و باری تا روشنفکران غربزده شاد شوند. فیلمهایی که از خارج به ایران میآید اکثراً استعماری است. لذا فیلمهای خارجی استعماری را حذف کنید مگر صددرصد صحیح باشد.(2)
در واقع سینمای طراز انقلاب اسلامی در کنار توجه به مسئله فرم، نگاه گفتمانی را بیش از پیش توجه دارد. سخن مقام معظم رهبری این است که: «الان کلید دست شما [سینماگران] است. من شأن سینما را این میدانم. من میگویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادی دست شماست.»(3)
رهبر انقلاب در جای دیگری به مسئله سینمای دینی توجه داشتند و درباره ویژگیهای آن ابراز داشتند: «هنر دینی بههیچوجه به معنای قشریگری و تظاهر ریاکارانه دینی نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینی به وجود نمیآید. ای بسا هنری صددرصد دینی باشد، اما در آن از واژگان عرفی و غیردینی استفاده شده باشد. نباید تصور کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینی - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند ... آن چیزی که در هنر دینی بهشدت مورد توجه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحالهی هویت انسان و جامعه قرار نگیرد.»(4)
بعد از انقلاب اسلامی با ظهور متفکرین دینی در حوزه سینما و اظهار نظر پیرامون مسئله سینمای طراز انقلاب اسلامی باز روشنفکران هستند که یکهتاز میدان بازی سازی سینمایی هستند. در مدرسههای سینما نیز به جای فلسفه سینما، تاریخ سینما درس میدهند و البته برای کسی که میخواهد سینما را آنچنان که اکنون هست بشناسد، بررسی تاریخ مسلما امری کاملا ضروری و غیرقابل اجتناب است؛ چرا که اگر سینما را به مثابه یک واقعیت تاریخی لحاظ کنیم، سیر تکاملی تاریخی آن را دقیقا منطبق بر ماهیتش خواهیم یافت.(5)
مجید شاه حسینی یکی از اساتید حوزه سینما در باب سینمای طراز انقلاب اسلامی معتقد است: سینمای طراز انقلاب اسلامی ایران، سینمایی که بتوان آن را به عنوان مانیفست سینمای دنیای اسلام مطرح کرد، قطعاً فراتر از تعاریفی است که دیگران داشتهاند، ولی برخی آنچنان موضوع را صد و صفر میبینند که یا باید به این سینمای واخورده جشنواره پرستِ دوستستیز و بیگانهنواز بسنده کرد (البته منظور این نیست که تمام سینمای ایران چنین است)، یا باید آن سینمای ایدئولوژیک را اختیار کرد. ولی تعریف صحیح از سینما چنین نیست و همانطور که در فضاهای کلان فکری، تکنوکراتها هیچوقت نباید سیاستگذار باشند، در مقولات فرهنگی، هنری و رسانهای نظیر سینما نیز دوستان تکنوکرات نباید وارد این مباحث شوند و اگر وارد شدند، باید مسئولیت نظرات خود را بپذیرند. اینکه صرفاً سینما از منظر تکنوکراتی توصیف شود، به معنای نشناختن سینما و ظرفیتهای فرهنگی آن است.(6)
حرکت به سمت سینمای تمدن ساز
امروز مشکل سینمای ایران شاید به ریشههای تاریخی آن بازگردد. لورا مالوی نظریهپرداز مشهور سینما ماجرای ورود سینما به ایران را قابل تامل دانسته و میگوید:«به جز ژاپن، ایران تنها کشوری است که سینما توسط دستگاه سلطنت وارد آن میشود و گسترش مییابد برخلاف کشورهای صنعتی غرب، سینما در ایران به عنوان یک هنر مردمی و عامه پسند در کافههای زیر زمینی و چادرها شکل نگرفت.»(7)
این ابزار حکومتی همواره توسط هوشیاران و روشنفکران زمان مورد تذکر و خطاب بودند، شهید مدرس درباره ورود سینما به ایران چنین گفته است: «سیلی از رمانها و افسانههای خارجی که در واقع جز حسین کرد فرنگی و رموز حمزه فرنگی چیزی نیست، به وسیله مطبوعات و پردههای سینما به این کشور جاری خواهد شد به طوری که پایه و افکار و عقاید و اندیشههای نسل جوان از دختر و پسر تدریجا بر بنیاد همان افسانههای پوچ قرار خواهد گرفت.»(8)
بزرگمهر رفیعا میگوید:«ناگهان همه مردمان قبیله به کسی رای میدهند که تا به روز پیش نمیشناختند. لباسهایی در بر میکنند که پدرانشان به آنها میخندند. به زبانی صحبت میکنند ناآشنا برای مادرانشان. با مکانهایی با هزاران سال نوری دوری، آشنا میشوند. شعارهای ناگفتنی بر زبانها جاری میشود.»(9)
دو ایراد بسیار آشکار و مهم در سینمای ایران وجود دارد که ما را نه به خطکشهای سینمای طراز انقلاب نزدیک میکند که فرسنگها دور میبرد. اول احیای مجدد فیلمفارسی و پررنگ نمودن آن در دهه نود است که این روزها با فیلمهایی چون نهنگ عنبر، خالتور و ... پررنگ تر از قبل نمود پیدا کرده است.
فیلمفارسی که الگو گرفته از سینمای هند و کمپانی هندوجا بوده است که ریشههای سینمای لابیزده و نفوذی را در کشور ما احیا کرده است، ابراهیم مرادی در گفتگویی با روزنامه اطلاعات در 29 خرداد 1351 در این باره میگوید: «تمام کارهای فنی دختر لر به دست یک عدهای تحت نظر متخصصین انگلیسی در بمبئی انجام گرفته بود...»(10)
مشکل دوم تقلید بی بروبرگرد از سینمای اروپا است، در واقع اگر سینمای فرانسه(به خصوص) را از برخی کارگردانها بگیرید، گویی هیچ نوع ساختاری نمایشی برای تولید فیلم ندارند و این بیم عدم استقلال در سینمای ما حکایت از ماجرای دور و دراز وابستگی دارد.
در واقع کارگردان برای مردم ما ژست روشنفکری را حفظ میکند اما یک فیلم خود را در فرانسه و به زبان غالبا فرانسوی میسازد و فیلم دیگر او توسط یک شاهزاده مناطق شیخ نشین عرب تامین مالی میگردد و پیرامون یک داستان سیاه فیلم تولید میشود.
امروز هالیوود با عبور از مقوله آنتاگونیسم(11) و پروتاگونیسم(12) در حال بازسازی یک تاریخ برای دنیا است. کشوری با نزدیک به 400 سال قدمت در حال تاریخ سازی برای ملتی با قدمت بیش از 3000 سال تاریخ زنده است.
برای مان از مولوی تا ابن سینا گفتهاند و این زشت است که با دیدن فیلم طبیب تا هملند، بایستی به نهنگ عنبر چشم بدوزیم و ببینیم رضا عطارانها نه به مثابه سیلوستراستالونه، تام هنکس یا نیکولاس کیج باشند، که جانی دپ بودن را نیز از آنها میتوان قبول کرد ولی افسوس که این سخن شعر و داستان بیشتر نیست.
امروز هنر برای هنر به مثابه امر فلسفی و علمی برای سینمای وابسته و حکومتی ما شکل گرفته است که بایستی حساب کرد که برای هر فیلم چند بشکه نفت خرج میکنند. مردم ما زمانی که به فیلمهای بی کیفیت بها دهند، مسئله فرم برای فیلمساز دیگر مهم نخواهد بود و همه چیز حول شخص میگردد.
امروز ما با سینمای طراز انقلاب اسلامی فرسنگها فاصله داریم ولی آنچه ما را به این مسیر دلخوش کرده است، پدید آمدن سینماگران و کارگردانان جوانی است که در مسیر ساخت آثار مستقل فرهنگی قدم برداشتهاند. بهروز شعیبی، محمدحسین مهدویان، نرگس آبیار و از همه مهمتر پیر مستان شهر انقلاب ابراهیم حاتمی کیا و ... در حال تغییر ادبیات سینمای ایران هستند.
این یک قدم رو به جلو برای سینمای وابسته است که بعد از سالها توانستهایم برداریم. بعد از سالهای سال تحمل آثار روشنفکری، امروز آثار فاخری همچون بادیگارد، به وقت شام، نفس، سیانور و ماجرای نیمروز همچون نسیمی هستند که از سوی آینده وزیدن گرفته است و ما را امیدوار میسازد.
پاورقی
مددپور، محمد، حقیقت و هنر دینی، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، چاپ سوم، تهران، 1388
صحیفه امام- ج 12- ص: 291 و 292
بیانات در تاریخ 23/3/1385
بیانات در تاریخ 1/5/1380
آوینی، سید مرتضی، آیینه جادو، جلد اول، انتشارات کانون فرهنگی، علمی و هنری ایثارگران، چاپ دوم، تهران، 1372، ص 132
http://www.cinemaenghelab.ir/posts/view/2169/
حکایت سینماتوگراف، واکاوی تاریخ سینمای ایران، جلد اول، نوشته سعید مستغاثی، انتشارات کیهان، ص19
همان، ص 25
ماهیت سینما، بزرگمهر رفیعا، انتشارات امیرکبیر، ص 15
مستغاثی، سعید، حکایت سینماتوگراف، انتشارات کیهان، چاپ اول، تهران، 1396
شخصیت خبیث فیلم
شخصیت قهرمان
سوتیتر:
الان کلید دست شما [سینماگران] است. من شأن سینما را این میدانم. من میگویم امروز کلید پیشرفت این کشور، به میزان زیادی دست شماست.
بعد از سالهای سال تحمل آثار روشنفکری، امروز آثار فاخری همچون بادیگارد، به وقت شام، نفس، سیانور و ماجرای نیمروز همچون نسیمی هستند که از سوی آینده وزیدن گرفته است و ما را امیدوار میسازد.


