این‌که ما از ایجاد تغییرات ناتوان شدیم، به این دلیل است که زیبایی‌های خود را از دست داده‌ایم

شما اینجا هستید

این‌که ما نیز از ایجاد تغییرات ناتوان شده ایم به این دلیل است که زیبایی‌های خود را از دست داده‌ایم، در زمانی که روزانه با این مقدار از فساد روبه‌رو هستیم چطور می‌توانیم زیبایی‌های خود را حفظ کنیم. زمانی که زیبایی وجود دارد می‌توان با تغییرات ابزاری تغییرات انجام داد.

دکتر حسین کچویان در جمع اعضای جبهه‌ی فکری انقلاب اسلامی به سخنرانی پرداخت. این سخنرانی نوزدهم اردیبهشت‌ماه، در جوار حرم مطهر رضوی برای جمعی از فعالین جبهه‌ی فکری انقلاب اسلامی ایران انجام گرفت.

او در ابتدای سخنان خود اشاره‌ای به سخنان حضرت امام (ره) در مورد خون و نقش آن در پیروزی جبهه‌ی اسلام داشت و سپس به طور خاص به فرهنگ و امر فرهنگی پرداخت و ادامه داد: با توجه به این سخنان امام و تعریفی که از خون به عنوان بالاترین قدرت فرهنگی دارند به این مسئله نزدیک می‌شویم که شاید موضوع فرهنگ چیزی متفاوت از آنچه‌ ما می‌اندیشیم است.

او منشأ این اشتباه را در این دانست که ما از مجرای نگاه غرب به فرهنگ نگاه می‌کنیم و اظهار داشت: غرب فرهنگ را در دو سطح تقسیم‌بندی می‌کند سطح اول بیا‌ن‌گر جایی است که در آن فرهنگ ساخته می‌شود، مانند سینما، کتاب و مقولاتی نظیر این؛ که این تعریف به معنای حقیقی فرهنگ نزدیک‌تر است، سطح دوم آن سطح از فرهنگ است که با زندگی عادی مردم پیوند می‌خورد که معمولاً ما در بین مردم خود چنین تعریفی از فرهنگ را می‌بینیم. در بین متفکرین غربی تنها تی‌اس الیوت را مشاهده کرده‌ام که چنین درک و تعریفی از فرهنگ دارد.

وی همچنین دو نوع تغییر را در جهان تشریح کرد و ادامه داد: ما یک دسته از تغییرات را به تغییرات فنی تعبیر می‌کنیم که در واقع بیرون از تغییراتِ مربوط به ارزش‌هاست و مبتنی بر یک عقلانیت ابزاری است. تغییرات فنی به این معنا را هرکسی می‌تواند انجام دهد و در واقع ارزشی در آن تغییر نمی‌کند، مانند این قدرتی که به تلویزیون نسبت می‌دهند و در واقع قدرتی که در دست انسان‌هاست همین سطح از تغییرات فنی است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: در غرب نیز این توهم وجود داشت که به واسطه‌ی ابزاری که در دست دارد هرگونه تغییر فرهنگی را می‌تواند انجام دهد کمااین که مشاهده‌ شد پس از گذشت مقطعی به دلیل دل‌زدگی به وجود آمده عریانی و مظاهر آن در آثار تصویری و تلوزیونی آن‌ها کاهش پیدا کرد. غربی‌های همچنین، این توهم را به سایر نقاط جهان نیز سرایت دادند.

در کشور ما نیز افراد با چنین دیدی وارد حوزه‌ی فرهنگ می‌شوند و به خاطر عدم توجه به ماهیت موضوع کار خود، پس از مدتی به ظاهر با شکست مواجه شوند، چراکه به‌عنوان‌مثال تغییر فرهنگی را ایجاد نکرده‌اند یا اثر هنری اثر‌گذاری تولید نکرده‌اند؛ و از همین‌ روست که به فکر دست‌یابی به ابزار‌های جدید می‌افتند با این تصور که این ابزار‌ها می‌توانند جبران‌کننده‌ی نقصان‌های موجود باشند. و این به این دلیل است که مسئله‌ی فرهنگ را یک هدف فنی می‌بینند. در حقیقت نوعی نگاهی که ما به مسائل مادی و صنعتی و طبیعت داریم خلط شده است با نگاهی که باید به فرهنگ داشته باشیم و نداریم و چون نداریم چنین اشکال‌هایی را مطرح می‌کنیم.

اگر این‌ها در یک بستر واحد فهمیده شوند واقعاً این اشکالات هست. در مورد تغییرات فرهنگی محدودیتی فراتر از این حدودی که گفته شد وجود ندارد، در واقع تغییرات فرهنگی تغییراتی هستند که در دستان ما هستند و مربوط به ساحت این‌دنیایی است. ما اصولاً هیچ‌ تغییر فرهنگی در این معنی که می‌خواهم توضیح دهم نمی‌توانیم انجام دهیم.

تغییر فرهنگی تغییری نیست که در حیطه‌ی انسانی باشد بلکه تغییری است که مربوط به جهان دیگری‌ست و کاری که ما انجام می‌دهیم در حقیقت برقراری نسبتی بین بعضی از اقدامات و بعضی اعمال و افعال ما با بعضی از بنیادهای ارزشی است که خود آن بنیادها از حیطه‌ی تحولات تکنیکی بیرون هستند.

از دسته‌ی تغییرات فنی هرکاری از دست انسان‌ها برمی‌آید و این تغییرات تنها تغییراتِ در اختیار انسان هستند. اما دسته‌ی دیگر تغییرات نباید با تغییرات فنی اشتباه گرفته ‌شود.

‌او در ادامه به چند نمونه از تغییرات فرهنگی اشاره کرد، از جمله مسئله‌ی مغفول ماندن مسئله‌ی عفاف و حجاب بعد از انقلاب اسلامی، با وجود هزینه‌های صرف‌شده در این زمینه. کچوییان گفت: چرا ما دیگر قادر به ساختن بسیج در اشکال ابتدای انقلاب نیستم؟ چرا قدرت ما بیشتر یک قدرت تکنیکی و منوط به ابزارهای فنی است؟ حقیقت این است که قدرتی هم که ما هم‌اکنون داریم بالنده نیست، با این‌که به لحاظ فنی روزبه‌روز در حال پیشرفت هستیم.

این استاد برجسته‌ی دانشگاه تهران همچنین تصریح کرد: این‌که هم‌اکنون آمریکا و غرب نیز از برخورد با ایران واهمه دارند به این دلیل است که تفکر آن‌ها نیز یک تفکر تکنیکی و فنی است و این‌که آن‌ها در بدو انقلابات از برخورد با آن‌ها حذر می‌کنند، این نیست که پی به مسائل معنوی موجود در این انقلاب‌ها برده باشند، بلکه به دلیل تجربه‌ای است که آن‌ها نسبت به انقلاب و جوامع انقلابی پیدا کرده‌اند. آن‌ها اصولاً متوجه‌ نکته‌ای که مورد اشاره‌ی من است نیستند.‌

حال سوال این‌جاست که چرا قدرت ما به لحاظ فنی افزایش پیدا کرده اما به لحاظ فرهنگی نه. یا چرا ما ناتوانیم از ایجاد تغییراتی که مطلوب خودمان است. پاسخ این سوال به تفاوت بین تغییرات فنی و تغییرات فرهنگی برمی‌گردد.

روند هر انقلاب و هر تمدنی از قدرت گرفتن از ارزش‌ها است به سمت قدرت گرفتن از نهادها. هر تمدنی در بدو امر هیچ چیز نیست به جز فرهنگ و بعد تدریجاً به سمت ابزار میل می‌کند. شاید بتوان تعریف غرب را از فرهنگ پذیرفت اما جریان یافتن این شیوه‌های‌ معمول زندگی در واقع از دل زیبایی‌هاست که ساخته می‌شود و زاییده می‌شود. فرهنگ‌ها از دل خوبی‌ها و زیبایی‌ها و خیرات است که صورت مادی و این‌جهانی پیدا می‌کنند و ظهور و بروز ‌پیدا می‌کنند.

تغییرات فرهنگی تغییرات در ارزش‌ها است، اصلاً تغییری این‌جهانی نیست و به واسطه‌ی تغییرات در ابزار نمی‌شود در آن تغییری ایجاد کرد. به عبارت دیگر تغییرات فنی منوط به تغییرات در ارزش‌های بنیادی است و تنها با اتکا به ارزش‌های موجود می‌توان تغییرات فنی ایجاد کرد.

پس ما این امکان را داریم که به واسطه‌ی عقلانیت ابزاری تغییر ایجاد کنیم، ولی با توجه به ارزش‌های موجود، همان‌طور که مشاهده می‌شود ما پس از انقلاب اسلامی تغییر کرده‌ایم. حجاب قبل از انقلاب هرگز شبیه به این حجابی که ما اکنون شاهد آن هستیم نبوده است، این به این دلیل است که انقلاب اسلامی در واقع باعث تحولات ارزشی شده و این تحولات باعث تحولات رفتاری گردیده است.

هر انقلاب دیگری نیز در بطن خود یک حقیقت قدسی است و در واقع، ورود یک نیروی بیرونی در این عالم است و آن نیرو و آن حقیقت قدسی اصل فرهنگ است. مسلمان شدنِ مسلمانان در صدر اسلام نیز به همین‌گونه بود، نه با تغییرات ابزاری بلکه با وجود زیبایی‌های خود حضرت محمد (ص) ممکن شده است.

این‌که ما نیز از ایجاد تغییرات ناتوان شده ایم به این دلیل است که زیبایی‌های خود را از دست داده‌ایم، در زمانی که روزانه با این مقدار از فساد روبه‌رو هستیم چطور می‌توانیم زیبایی‌های خود را حفظ کنیم. زمانی که زیبایی وجود دارد می‌توان با تغییرات ابزاری تغییرات انجام داد. پس کسانی که تصمیم دارند در این مسئله کار کنند بابد روی مسئله‌ی زیبایی تمرکز داشته باشند. کما‌این‌که گروه‌های تأثیرگذاری که در تاریخ جریان‌ساز بوده‌اند فعالیت تکنیکی و ابزاری نداشته‌اند، بلکه تنها انسان‌های زیبایی بوده‌اند و این موجب تأثیرگذاری آ‌ن‌ها شده است.

ما نیز اگر می‌خواهیم تغییر کنیم و تغییر دهیم باید تلاش کنیم آ‌ن‌چه از بقایای زیبایی‌های انقلاب اسلامی به‌جا مانده است را حفظ کنیم. مطمئناً در این وضعیت بیش از آن‌چه انتظار داشته باشیم و متوجه باشیم تغییر رخ خواهد داد.

دو چیز وجود دارند که یک‌دیگر را جذب می‌کنند؛ یکی نقصان زیبایی و دیگری خود زیبایی، منظور از زیبایی نیز مفهوم فلسفی آن است، تمام ارزش‌ها زیبا هستند، تمام خیرات زیبا هستند، عدل زیباست، فساد نداشتن زیباست. بنابراین نظر من این است که ما اگر به دنبال تغییرات فرهنگی هستیم باید به دنبال جنبش‌های اجتماعی باشیم که زیبایی‌های انقلاب را اعاده کند.

البته این نیز به این معنی نیست که این معضل به کلی حل می‌شود و تغییرات فرهنگی به صورت نهایت خود تحقق می‌پذیرد، وجود انسان تا روز قیامت شاهد نزاع بین حق و باطل و قدس و شر خواهد بود.

تمام تغییرات فرهنگی که مردم از ابتدای تاریخ تاکنون داشته‌اند مرهون جنش‌های اجتماعی به صورت نهضت انبیاء یا انقلابات بوده در غیر این صورت زیبای درون خود مردم بوده که باعث تغییر می‌شده، یعنی اگر زیبایی درون آدم‌ها متجسد شد، ما می‌توانیم در بستر این زیبایی متجسد‌شده تغییرات فرهنگی ایجاد کنیم، یعنی شیوه‌های رفتاری را تغییر دهیم.

غرب نیز به همین دلیل است که تنها پیشرفت تکنیکی پیدا کرده و نمی‌تواند قلب‌ها را تسخیر :۷۷/ند و جهان را تسخیر کند، به این دلیل است که ما با دو جوهره‌ی متفاوت سروکار داریم؛ جوهره‌ی فرهنگ، قدسی‌ست اگرچه شیطانی نیز می‌تواند باشد و این جوهره‌ی قدسی در هرجا که محقق شود امکان تغییرش از نظر فرهنگی نیست، می‌شود در بستر او تغییرات فرهنگی ایجاد کرد اما تغییراتی بر علیه آن امکان ندارد.

فایل دانلودی: