
آمریکا شناسی
سیاست ثابت آمریکا در قبال ایران
سیاست خارجی آمریکا، در سنا و مجلس نمایندگان و کاخ سفید شکل میگیرد. تصمیمگیر سیاست خارجی آمریکا یک بدنه سه بخشی است. اگر سیاست خارجی آمریکا بخواهد تغییری کند، باید فرایند تغییر در این سه مرکز را طی کند. اعضای سنا هر دو سال یک سوم آنها، مجلس نمایندگان هر دو سال یکبار و کاخ سفید هر چهار سال یکبار تغییر میکنند. از همینرو سیاست کلان باید فرایند طولانی را طی کند تا شاهد تغییر آن باشیم و به راحتی توسط یک رئیس جمهور تغییر نمییابد. اگر به ظاهر شخصی مثل اوباما برجام را شکل میدهد، و ترامپ آن را پاره و نقض میکند، چون اوباما آن را به کنگره ارائه نداد و رضایت و حمایت کنگره را نگرفته بود و چون میدانست دوسوم آراء را نخواهد داشت. نمایندگان آمریکا که مخالف برجام بودند، نیز در مذاکرات خود میگفتند ما نباید چیزی را تصویب کنیم که رئیس جمهوری بعدی مجبور به اجرای آن باشد. زیرا اگر رئیس جمهور بعدی جمهوریخواه باشد و بخواهد از برجام خارج شود، حتی فرمان اجرایی را که اوباما امضا کرده، راحتتر از بین ببرد.
بنابراین مشکل در رویکردهای تاکتیکی است تا سیاستهای کلان. آمریکا در قبال ایران و کره شمالی و چین و سایر قدرتهای رقیبش سیاست روشنی دارد. برای آمریکا، مهار ایران یک سیاست ثابت بوده و دولتها صرفا در ابزارها و شیوهها تفاوت دارند. اوباما برجام را ابزاری برای کنترل ایران میدانست، اما ترامپ و تیمش این کارکرد را در این ابزار نمیدیدند و لذا آن را کنار گذاشتند. از همین رو میتوان گفت تفاوتی در هدف غایی آمریکاییها وجود ندارد و نباید خیانتهای دموکراتها و جمهوریخواهها به ایران فراموش شود. نگاهی گذرا به کارنامه دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در قبال ایران، نشان میدهد سیاست آمریکا در طول چهل سال گذشته تغییری نکرده و بلکه نسبت به مهار ایران خشنتر شده است.
ریگان (جمهوریخواه) محدودیتهای شدید اقتصادی و دیپلماتیک علیه ایران، بدعهدی در عمل به توافق الجزایر، حمله به سکوهای نفتی ایران، انهدام هواپیمای مسافربری ایران با 290مسافر، کمکهای مستقیم و غیرمستقیم نظامی، تجهیزاتی و ماهوارهای به رژیم بعث عراق و... را در کارنامه خود دارد. بوش پدر (جمهوریخواه) نیز تلاش برای تصویب قطعنامه ضدایرانی به بهانه کمک ایران به تروریستها، تهدید خواندن ایران برای کشورهای منطقه و ادعای مخالفت ایران با روند به اصطلاح صلح خاورمیانه، ادامه تحریمهای شدید اقتصادی و اتهامات حقوق بشری را در تاریخ ایران و آمریکا به ثبت رسانده است. بوش پسر(جمهوریخواه) نیز ایران را محور شرارت خواند و ایران را مکرر به حمله نظامی تهدید کرد. همچنین علاوه بر تداوم تحریمهای گسترده اقتصادی، تحریمهای جدیدی با ادعای تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای وضع کرد. گروههای تروریستی افغانستان را برای انجام عملیات در ایران ایجاد و حمایت کرد. ترامپ(جمهوریخواه) نیز علاوه بر تحریمهای گسترده اقتصادی، ضمن بدعهدی در برجام، از آن خارج شد. ترور سردار سلیمانی و تحریم شخصیتهای حقیقی و حقوقی ایران و نیز تحریم نهادهای نظامی و تجاوز مکرر هواپیماهای بدون سرنشین به حریم ایران را برجای گذاشت.
کارنامه سیاه دموکراتها نیزعلیرغم شعار گفتگو و تعاملشان، از آغاز انقلاب به همین منوال بوده است. کارتر(دموکرات) با پناه دادن به پهلوی دوم و حمایت از گروههای تجزیهطلب در ایران و نیز بلوکه کردن اموال ایران، تحریمهای اقتصادی را بر علیه ایران آغاز نمود. حمله به طبس و طراحی کودتای نوژه و نیز کمک به رژیم بعث عراق برای حمله نظامی به ایران از دیگر اقدامات اوست.
دموکرات بعدی، کلینتون است که با تصویب قانون داماتو (تحریم و ممنوعیت تجارت وسرمایهگذاری در ایران) و «یاغی بینالمللی» خواندن ایران و پیش گرفتن دکترین سیاست مهار دوگانه و سیاست چماق و هویج برای مقابله با ایران و تلاش برای ایجاد آشوب در تیر78 تفاوتی با روسای جمهور جمهوریخواه نداشت.
اوباما(دموکرات) نیز رکورددار اقدامات ضدایرانی است. تحریمهای گسترده، حمایت از فتنهگران88، تلاش برای ایجاد اغتشاش در ایران، ارتباط و حمایت از گروههای تروریستی، اعزام جاسوس به ایران، تجاوز هواپیماهای بدون سرنشین، حملات سایبری به تاسیسات هستهای و حمایت از ترور دانشمندان هستهای در کارنامه وی ثبت است.

- برای ارسال دیدگاه وارد شوید یا ثبت نام کنید .