آیا قهر مدعیان اصلاحات از انتخابات، موجب کاهش مشارکت میشود؟
حجت الاسلام دکتر قاسم روانبخش
چندی پیش، سردمداران مدعیان اصلاحات در سایتها و کانالهای خودشان تهدید میکنند که اگر شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری، عناصر اصلی ما را از گردونه رقابت حذف کند از انتخابات خداحافظی کرده، زنگ تحریم انتخابات خاموش را به صدا در خواهیم آورد. آنها اینگونه وانمود میکنند که نظام در انتخابات1400 با مشارکت حداقلی مواجه خواهد شد و این کاهش مشارکت، معلول قهر آنها است. چنان که در انتخابات مجلس در سال98 که این جریان از رقابتهای انتخاباتی کنار گذاشته شد، مشارکت کاهشی شد و به پایینترین میزان مشارکت در ده دوره انتخابات مجلس(42درصد)رسید. پیشبینی آنها در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، نیز به مراتب کمتر از 42درصد است. برخی از آنها تهدید دیگری نیز در ادامه مطرح میکنند که در صورت کاهش مشارکت، ایران با چالشهای امنیتی نیز مواجه خواهد شد.
درباره ادعاهای فوق چند نکته به نظر میرسد:
1. مقایسه انتخابات مجلس شورای اسلامی با انتخابات ریاست جمهوری و حتی انتخابات شوراها(زمانی که جداگانه برگزار میشد) اشتباه است. در انتخابات ریاست جمهوری در هیچ دورهای چنین نبوده است که اصلاحطلبان از انتخابات قهر کرده باشند بلکه همواره در انتخابات حضور داشته و در اکثر آنها هم پیروزی از آن خود کردهاند. در دوره هاشمی رفسنجانی و دو دوره خاتمی و دو دوره روحانی مواضع آنها مشخص بوده و از این نامزدها طرفداری کردهاند. تنها در انتخابات نهم و دهم بود که به مخالفت با احمدینژاد برخاستند و در انتخابات88 نیز به رغم شکست سنگین، فتنهانگیزی کردند. آمار مشارکت مردم درانتخابات ده دوره نشان میدهد که غالب روسای جمهوری در دور دومشان از ارای کمتری برخوردار شدهاند. بالاترین آمار مشارکت مربوط به دور سوم که به ریاست جمهوری آیتا... خامنهای انجامید 74درصد و دور هفتم ریاست جمهوری خاتمی 79درصد و دور دهم ریاست جمهوری محمود احمدینِژاد 85درصد بوده است در بقیه موارد، آمارها مشارکت بین 50درصد تا 65درصد را نشان میدهد.
2. مشارکت سیاسی مردم در انتخابات مجلس، در ده دوره یعنی از مجلس اول تا مجلس دهم از 52درصد تا 71درصد بوده است جدول ذیل نشان میدهد که میانگین مشارکت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی 62درصد بوده است و بالا رفتن یا پایین آمدن درصدی در برخی انتخابات معلول برخی شاخصها و شرایط خاص سیاسی اجتماعی و اقتصادی بوده، و قهر و آشتی برخی جریانات سیاسی در آن، تاثیر چندانی نداشته است. به عنوان نمونه میتوان به انتخابات مجلس هفتم اشاره کرد که اصلاحطلبان با تحصن در مجلس به دنبال تحریم انتخابات بر آمدند و با استعفاهای دسته جمعی استانداران، به دنبال تعویق یا حذف انتخابات برآمدند که با موضعگیری قاطع مقام معظم رهبری مواجه شده مجبور به برگزاری انتخابات شدند. از این انتخابات برغم تحریم این جریان سیاسی مشارکت 51درصدی رقم خورد که نسبت به مشارکت در مجلس ششم(67درصد) که اوج فعالیت اصلاح طلبان بوده است تنها 16درصد کاهش را نشان میدهد. که در صورت پذیرش این که قهر جریان اصلاحطلبی به عنوان تنها شاخص کاهش مشارکت، میتوان گفت پایگاه اجتماعی مدعیان اصلاحات در کشور 16درصد است. البته گذر زمان این میزان محبوبیت آنها را کاهش داد زیرا زمانی که در انتخابات مجلس نهم(سال1390) همین جماعت انتخابات را تحریم کردند مشارکت سیاسی از 55درصد مجلس هشتم با ۸درصد رشد به ۶۴درصد رسید. در انتخابات مجلس نهم، رقابت جدی میان دو جریان جبهه پایداری انقلای اسلامی و جبهه متحد اصولگرایان بر قرار شد و اصلاحطلبان به گوشه عزلت خزیدند. این آمار نشان میدهد که جریان اصلاحات در گذر زمان پایگاه اجتماعی خودش را از دست داده است به طوری که قهر آنها از صندوق آراء، نه تنها موجب کاهش مشارکت نشده بلکه افزایش 8درصدی نیز به دنبال داشته است. نمونه دیگری که میتوان بر این مدعا شاهد آورد کاهش مشارکت مردم در انتخابات شوراها بود که در انتخابات اول شوراها مردم با 64درصد شرکت کردند ولی در انتخابات دوم شوراها برغم حضور چشمگیر اصلاحطلبان و حتی لیست جداگانه نهضت آزادی 49درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و مردم تهران تنها 22درصد به پای صندوقهای رای آمدند و لیست نهضت آزادی تنها 2درصد آرا را به خود جلب کرد این درحالی بود که نظارت بر انتخابات دور دوم به عهده نمایندگان مجلس ششم بود که گفته بودند «ما تنها وابستگان به کومله، دمکرات و منافقین آن هم در صورت ارائه اسناد جدید از سوی وزارت اطلاعات را رد صلاحیت کردیم».
3. اگر بخواهیم واقعیت مطلب را بیان کنیم افزایش مشارکت و کاهش مشارکت ارتباطی به قهر و صلح جریانات سیاسی ندارد مردم به نظام اسلامی معتقدند و با توصیه و تاکید ولایت و مراجع عظام شرکت در انتخابات را وظیفه شرعی خود میدانند. ولی افزایش و کاهش مشارکت بیشتر به عملکرد دولتها برمیگردد؛ هر گاه دولتی بر سرکار آمده که به جای خدمت به مردم به مسائل حاشیهای و سیاسی و بیارتباط با زندگی مردم پرداخته است، مشارکت مردمی روند کاهشی طی کرده است. ولی زمانی که دولتی پرکار و پرتلاش به سرکار آمده و به جای مسایل حاشیهای، به حل مشکلات مردم پرداخته است مشارکت مردمی را افزایش یافته است. نمونه آن را میتوان در مقایسه دولت دوم خاتمی و مجلس ششم با انتخابات مجلس هفتم مشاهده کرد. انتخابات مجلس هفتم را دولت آقای خاتمی برگزار کرده است ولی به دلیل عملکرد منفی و حاشیهای آن دولت و مجلس هماهنگ با آن، مردم در انتخابات، 16درصد کاهش مشارکت داشتهاند ولی در دولت نهم به دلیل فعالیتهای گسترده عمرانی و خدماترسانی به مردم در انتخابات مشارکت افزایش داشته و از 51درصد به 55درصد در مجلس هشتم و سپس به 64درصد در مجلس نهم ارتقا یافته است. در انتخابات شورای شهر نیز به دلیل عملکرد منفی شوراهای اول که عمدتا از جناح اصلاحطلبان انتخاب شده بودند روند کاهشی طی شد و در انتخابات شوراهای دوم از 64درصد به 49درصد نزول کرد. البته این کاهش در تهران بسیار چشمگیر بود زیرا تهرانیها مشارکت 22درصدی را تجربه کرده بودند. میتوان کاهش مشارکت مردم در انتخابات96 را معلول عملکرد دولت اول آقای روحانی دانست. این عملکرد نامطلوب کار را به جایی رساند که میزان مشارکت را از 62درصد به 42درصد رساند. البته اگر در این دوره این روند کاهشی ادامه یابد باز هم معلول مدیریت ضعیف و ناکارآمد دولت مورد تایید اصلاحطلبان است که در این دو دوره حاکمیت خود، بدترین نوع مدیریت را بر کشور اعمال کردند. افزایش قیمت ارز و سکه و طلا و تورم کمرشکن و گرانی کالاهی اساسی در حد بیش از سه الی پنج برابر چنان فشاری بر گرده مردم آورده که در هیچ دورهای از دورههای ریاست جمهوری بعد از انقلاب مردم آن را تجربه نکردهاند. بنابر این، این جریان به دنبال تحریف واقعیتهاست و با دادن آدرس عوضی به جای پذیرش واقعیتها میخواهند کاهش مشارکت را به گردن نظارت استصوابی شورای نگهبان بیاندازند.
4. در انتخبات98 نیز هر چند اصلاحطلبان به ظاهر با انتخابات قهر کردند ولی در اکثر شهرها و استانها نامزد داشتند و در تهران نیز لیستی با سرلیستی مجید انصاری ارائه کردند و آقای خاتمی نیز در انتخابات شرکت کرد و رای خود را به صندوق انداخت. ولی میزان رای مجید انصاری با ۶۹هزار و ۱۵۱رأی کسب کرده که از لحاظ درصدی، ۳.۷۵درصد آراء را شامل میشود، به نفر 31 رسید. هر چند میزان مشارکت مردم کل کشور در انتخابات98، بیش از ۴۲.۵۷درصد بود و از طرفی ۲۶درصد تهرانیها در انتخابات مشارکت کردند. ولی در این انتخابات هم چنین نبود که اصلاحاتیها انتخابات را واقعا تحریم کرده باشند. لیست تهران با سر لیستی مجید انصاری خود گواه بر مدعاست.
منبع:
هفته نامه پرتو سخن. شماره 1008.

- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.


