منطق مقاومت و فلسفه بقا؛ شکست راهبرد اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی ایران تنها یک نظام سیاسی معمولی نیست؛ بلکه موجودیتی چندلایه دارد که در سطوح عملیاتی، ساختاری، معنایی و فلسفی عمل میکند. اسرائیل گمان میکرد با تمرکز بر رأس قدرت، میتواند کل نظام را فلج کند، اما تجربه نشان داد که این نگاه، خطای راهبردی بزرگی بود. جمهوری اسلامی همچون ماشینی است که خود را بازسازی میکند و روح آن در باور به عدالت، استقلال و دفاع از مظلوم نهفته است.
قدرت ایران در ساختار و تجهیزات نیست، بلکه در معنا و ارزشهایش نهفته است. همین منطق، حماس را به نمادی از پایداری و مقاومت تبدیل کرده است. این جنبش نه صرفاً یک گروه نظامی، بلکه الگویی فرهنگی و ایمانی است که با استفاده از شبکههای خلاقانه، تونلهای زیرزمینی و روحیهی فداکاری مردمی، توانسته در مقابل فشارهای خارجی دوام بیاورد.
در واقع، جبهه مقاومت چهره زمینی همان منطق جمهوری اسلامی است. اسرائیل با بمباران و ترور تلاش کرد به جنگ جسم برود، اما در برابر روح و معنای مقاومت شکست خورد. هر شهید، الگویی برای بازسازی و ادامه مسیر شد و هر شکست ظاهری، به پیروزی معنوی تبدیل شد. این همان «ریاضی مقاومت» است؛ فشاری که از بیرون میآید، انرژی و انگیزهای درونزای بازسازی تولید میکند.
از نگاه فلسفی، نظامی که مشروعیتش از حقیقت و باور مردم میآید، فناپذیر نیست. جمهوری اسلامی و متحدانش در محور مقاومت، نیرو میگیرند از ایمان به وعده الهی و حقیقت مقاومت. جنگ امروز غزه فراتر از نبرد نظامی است؛ این یک جدال هستیشناسی میان مادیگرایی صهیونیستی و الهیات مقاومت است. تجربه تاریخی بار دیگر نشان خواهد داد که پیروزی از آن کسانی است که ریشه در حقیقت، ایمان و عدالت دارند، نه در زر و زور و قدرت ظاهری.
کلمات کلیدی: منطق مقاومت، فلسفه بقا، شکست راهبرد اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران، نظام سیاسی، محور مقاومت، جبهه مقاومت، ریاضی مقاومت، جنگ غزه، الهیات مقاومت، مادیگرایی صهیونیستی، جدال هستیشناسی، قدرت ایران، الگوی فرهنگی، روحیه فداکاری.
پایان پیام
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید.


