اصلاح‌طلبان، انتقاد از سیاست‌های گذشته و چالش تعامل با قدرت

شما اینجا هستید

اصلاح‌طلبان، انتقاد از سیاست‌های گذشته و چالش تعامل با قدرت

در هفته‌های اخیر، آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، در یادداشتی با تاکید بر ضرورت تغییر راهبرد سیاسی، خواستار جایگزینی رویکرد «ستیز و تقابل» با سیاست تعامل و توسعه پایدار شد. منصوری معتقد است که بخش قابل توجهی از موانع اصلاحات جدی در ایران ناشی از تعارض منافع و حضور گروه‌هایی است که از وضعیت موجود سود می‌برند؛ گروه‌هایی که همزمان در لایه‌های اقتصادی و سیاسی کشور نفوذ داشته و در عمل سرعت و اثربخشی اصلاحات را کاهش می‌دهند. او هشدار داده است که ادامه مسیر کنونی بدون تغییر بنیادین، جامعه ایران را با آینده‌ای پر از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مواجه خواهد کرد.
با این حال، واکنش‌ها به این موضع، گویای انتقاد گسترده‌ای است که اصلاح‌طلبان با آن مواجه‌اند. بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی کنونی، منتقدان بر این باورند، نتیجه سیاست‌هایی است که اصلاح‌طلبان در دهه گذشته به شکل جدی از آن حمایت کرده‌اند، به ویژه توافقات بین‌المللی و مذاکرات هسته‌ای که بخشی از عمر یک دهه ملت ایران را به پای آن صرف شد. مخالفان این جریان سیاسی می‌گویند، این سیاست‌ها نه تنها نتایج مطلوبی برای اقتصاد و معیشت مردم نداشته، بلکه کشور را در وضعیتی شکننده و وابسته به نوسانات بین‌المللی قرار داده است.
در کنار این انتقادها، برخی تحلیلگران معتقدند اصلاح‌طلبان امروز نیز دغدغه واقعی مشکلات معیشتی مردم را ندارند. به بیان دیگر، رویکرد آنان بیشتر بر تصویرسازی سیاسی و روابط نمایشی متمرکز است تا راه‌حل‌های عملی برای حل مسائل اقتصادی و اجتماعی. این موضوع در جامعه، حس بی‌اعتمادی و فاصله گرفتن مردم از جریان‌های سیاسی را تقویت کرده است. در واقع، بخشی از افکار عمومی ایران، مواضع اصلاح‌طلبان را نه به عنوان راهبردهای واقعی اصلاحی، بلکه به مثابه نشانه‌ای از هماهنگی یا همدستی با سیاست‌های شکست‌خورده گذشته تلقی می‌کند.
تاریخچه فعالیت‌های جبهه اصلاحات نیز نشان می‌دهد که بخشی از اتهام‌ها علیه این جریان به دلیل بیانیه‌ها و مواضع آن ثبت شده در حافظه سیاسی کشور است. منتقدان، این مواضع را در راستای تقویت منافع خارجی و داخلی گروه‌هایی می‌دانند که نفعشان در ادامه وضعیت موجود است و در عین حال، تلاش دارند جریان اصلاح‌طلب را در مسیر تعامل با دشمنان سیاسی و اقتصادی کشور قرار دهند. این مسئله، نشان‌دهنده یک چالش اساسی برای اصلاح‌طلبان است: چگونه می‌توانند همزمان از اعتبار خود در میان مردم حفاظت کرده و در عین حال، به تغییر راهبرد سیاسی واقعی و موثر دست یابند.
در کنار این چالش‌ها، پرسش اصلی این است که آیا اصلاح‌طلبان می‌توانند با پذیرش مسئولیت گذشته و بازتعریف راهبرد سیاسی، اعتماد عمومی را بازسازی کنند؟ آیا رویکردی که منصوری پیشنهاد می‌دهد—یعنی جایگزینی ستیز با تعامل و توسعه—قابلیت عملی شدن در شرایط فعلی را دارد، یا تنها به یک شعار سیاسی محدود خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش‌ها، نه تنها برای اصلاح‌طلبان بلکه برای کل فضای سیاسی کشور اهمیت دارد، زیرا استمرار بی‌اعتمادی عمومی می‌تواند هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی سنگینی به همراه داشته باشد.
به نظر می‌رسد، برای اصلاح‌طلبان دو مسیر پیش روست: مسیر نخست، پذیرش نقدها و بازنگری جدی در سیاست‌های گذشته، همراه با تمرکز واقعی بر مشکلات معیشتی و رفاه مردم؛ مسیر دوم، ادامه سیاست‌های نمایشی و فاصله گرفتن از مطالبات واقعی جامعه که می‌تواند به کاهش اعتبار و نفوذ آنان منجر شود. تجربه تاریخی و وضعیت فعلی کشور نشان می‌دهد که انتخاب مسیر نخست، اگرچه دشوار و پرچالش است، اما تنها راه حفظ نقش و تأثیرگذاری در سیاست داخلی ایران محسوب می‌شود.

کلمات کلیدی: اصلاح‌طلبان، جبهه اصلاحات، آذر منصوری، سیاست داخلی ایران، تعامل سیاسی، توسعه پایدار، انتقادات سیاسی

پایان پیام

فایل دانلودی: 
موضوع اصلی: 
علوم سیاسی
موضوع فرعی: 
موضوع فرعی یک