بحران فرهنگی و گسست هویتی؛ جامعه‌ای بی‌افق در آیینه سینما و پوشش

شما اینجا هستید

بحران فرهنگی و گسست هویتی؛ جامعه‌ای بی‌افق در آیینه سینما و پوشش
 

در روزگاری که تصویر، رسانه و بدن به ابزارهای اصلی هویت‌سازی بدل شده‌اند، جامعه ایرانی در میانه‌ی شکافی عمیق میان «خود فرهنگی» و «خود مصرفی» ایستاده است. برهنگی در کافه‌ها، مدهای خارج از عرف، و سینمایی که در دایره‌ی روزمرگی می‌چرخد، تنها نشانه‌هایی از این بحران عمیق‌اند؛ بحرانی که ریشه در فراموشی معنا و افق آینده دارد.

فرهنگ عمومی ما زمانی بر پایه‌ی معنا، عرف و زیبایی‌شناسی روحانی بنا شده بود؛ پوشش، نشانهی وقار بود و هنر، دریچه‌ای به سوی معنا. اما در عصر شبکه‌های اجتماعی و مصرف‌گرایی، بدن و لباس به کالایی برای نمایش «من» بدل شده و آرامش روانی جامعه را از درون تهی کرده است. نتیجه، جامعه‌ای است که در آن شور ظاهری جای آرامش درونی را گرفته و سلیقه جمعی در سطحی‌ترین اشکال تقلید از غرب متوقف مانده است.

در سینما نیز همین وضعیت حاکم است. قهرمانان فیلم‌های ما، نه در جستجوی آرمان، بلکه اسیر جبر محیط و دغدغه‌های ابتدایی زیستی‌اند. سینمای ایران، که می‌توانست تصویرگر آینده‌ای متعالی باشد، به بازنمایی بحران و یأس تقلیل یافته است. شخصیت‌هایش هیچ‌گاه برنامه‌ای برای آینده ندارند، بلکه تنها واکنشی منفعل به فشارهای پیرامون نشان می‌دهند.

بازگشت به آینده یعنی بازگشت به تفکر. بازخوانی میراث فکری عطار، مولانا و حافظ می‌تواند سینماگر و جامعه را دوباره به تأمل در معنای زیستن دعوت کند. آینده، درک تازه‌ای از «ما بودن» می‌طلبد؛ آینده‌ای که در آن لباس، زبان، فیلم و موسیقی، حامل فرهنگ ایرانی ـ اسلامی باشند، نه نسخه‌های کپی از فرهنگ مصرفی غرب. جامعه‌ای که افقش را گم کند، ناگزیر در روزمرگی غرق می‌شود. احیای آینده، یعنی احیای روح فرهنگی ایران.
 

کلمات کلیدی: بحران فرهنگی، گسست هویتی، جامعه بی‌افق، سینما، پوشش، هویت‌سازی، مصرف‌گرایی، معنا، فرهنگ ایرانی-اسلامی، تقلید از غرب.

 

پایان پیام

همراه ما باشید در پیام رسان های / ایتا / بله / ویراستی

فایل دانلودی: 
موضوع اصلی: 
علوم تربیتی
موضوع فرعی: 
موضوع فرعی یک