چالش هایی که کرونا به وجود آورد....
طی دو سال گذشته در جریان کرونا و تزریق واکسن، جامعه با چند دیدگاه مخالف مواجه شده است.
گروه اول: این گروه كه از مهمترين گروههای مخالف وجود کرونا و تزریق واکسن هستند؛ به دليل اختلافات مباني در خصوص علم، حتي با اصل كرونا و تزریق واكسن مخالف هستند. این گروه بر این باورند که بیماری کرونا و تزریق واکسن جهت پیشگیری از این بیماری با مباني علمي آنها ناسازگار است.
گروه دوم جريان شیعهی انگلیسی هستند كه در هر موضوعی به مقابله با نظام برمیخیزند. این جریان برای دستیابی به اهداف خود، از دین به عنوان یک ابزار استفاده میکنند و دین را به عنوان یک امر غیر معقول و تعبدی به جامعه تحمیل میکنند.
گروه سوم برخي از طرفداران طب سنتي هستند كه از واژه طب اسلامی برای تعریف خود استفاده میکنند. این گروه بارها در مقاطع مختلف گفتهاند به طب جديد و آکادمی اعتمادی ندارند. آنها ادعای بزرگی میکنند و معتقدند که درمان فقط در طب اسلامي است و فقط نسخههای آنها توانايي درمان همه بيماريها را دارد. لذا برخی نسخههای آنها برای درمان بیماریها پشتوانه علمي ندارد.
گروه چهارم جریان ضد انقلابها و مخالفین سیاستهای نظام هستند. این گروه به هر بهانهاي در صدد مخالفت با نظام هستند.
گروه اول؛ مخالفان تئوریک
دستهای از مخالفین کرونا و تزریق واکسن، کسانی هستند که وجود ویروس کرونا مبانی آنها را به چالش کشیده است. این گروه که ولایی و انقلابی هستند، وجود ویروس کرونا و به تبع آن تریق واکسن را با مبانی خود سازگار نمیبینند. لذا وقتی مقام معظم رهبری تذکرات و توصیههایی در مورد مقابله با کرونا و تزریق واکسن میکنند، آنها دچار سردرگمی میشوند. وقتی دلیل این تعارض را بررسی میکنیم، میبینیم اين افراد در خصوص علم سه مسئله را مطرح ميكنند:
- این گروه در حوزه چیستی علم، بر خلاف مشهور، علم را کاشف واقع نمیدانند و به همين دليل معتقدند مطابقت و عدممطابقت ملاك صدق و كذب نيست، بلکه بر این باورند که ملاك علم حق و باطل است. آنها معتقدند در صورتی که قضيهاي بر محوري ولایت الهي شكل گرفته باشد و انگيزه و اراده عالم در آن قضیه با ولايت الهي همراه باشد، آن علم و حق است و الا جهل و باطل میباشد! به همين دليل اولين مساله آنها قضیه «ویروس كرونا موجود است» میباشد! چون این قضیه توسط متخصصینی کشف و اعلام شده است که دارای انگیزههای الهی نیست. لذا از نگاه آنها این قضیه علم نیست و جهل میباشد. بنابر این این افراد باید نسبت خود را با این قضیه روشن کنند که آیا در واقع کرونایی وجود دارد یا ندارد.
- این گروه دينداری را فقط در اجرای احكام نميدانند. آن میگویند اجرای احکام نازلترين مرتبه دینداری است و اصل دینداری ولایتمداری است. ایشان بر این باورند که گوهر دين، ولايت است و در دينداري، اصالت با ولايت است.
- مسئله سوم نگاه روش این گروه در علم دینی است. این افراد در دینشناسي ميگويند هر علمي که از ولايت الهي بهرهمند است و به لحاظ روش، با كتاب و سنت ارتباط منطقی داشته و حجیت خود را از این طریق کسب کند، این علم، دینی و حق است. مثل حجیت خبر واحد که در اصول ميگوييم چون حجیت آن از طريق سنت به دست آمده، ميتواند مستند در فتواهای فقهی باشد. آنها معتقد هستند هر علمی که مسیر خود را با این روش طی کند علم و حق محسوب میشود.
همانگونه که بیان شد این گروه بر خلاف مشهور که ملاک علم را کشف از واقع و مطابقت با آن میداند، ملاک علم را حق و باطل میداند و میگویند معلوم بایستی با آموزههاي ديني تناسب داشته باشد. لذا انكشاف در علم را در صورتی ميپذيرند که انکشاف به معنای تناسب باشد. یعنی یک قضیه با دیگر قضایای دینی تناسب داشته باشد.
نتيجه اينكه بر اساس دیدگاه این گروه، مومن و كافر؛ و صالح و طالح، واقعيت را به دو گونه ميفهمند؛ فهم يكي حق و ديگري باطل است.
طی دو سال گذشته، این گروه با دو چالش مواجه شدهاند: چالش نخست قضیه «کرونا وجود دارد» است و قضیه دوم «یکی از راههای مقابله با کرونا تزریق واکسن است» میباشد. کشف این دو قضیه و توصیهی آنها عمدتا توسط متخصصینی عنوان میشود که با انگیزههای الهی این قضایا را عنوان نمیکنند. حال واکسنی که باطل و جهل است، چگونه ميتواند سلامتی را که يك واقعيت است، تحقق بخشد؟! و ویروس کرونا را به مومن و غیرمومن تقسیم کرد.
تعريف مشهور علم، كشف واقع است. یعنی اگر از واقع انكشاف باشد علم تحقق مییابد و اگر انكشاف نباشد، علم هم نيست؛ چون از مجهول مطلق خبری داده نميشود. پس آگاهي از كرونا زمانی حاصل میشود که مصداقی از آن وجود داشته باشد. به عبارتی دیگر باید فرد مبتلا به كرونا وجود داشته باشد تا شناختی از کرونا محقق شود. بنابر این اگر انكشاف و تطابقی باشد علم هم ایجاد میشود. چون علم، كشف از واقع كرده است. حالا ميگويیم: اگر تطابق نباشد، انكشافي هم نيست. مثلا اگر شما قائل شويد كه گل گاوزبان براي سرماخوردگي موثر است، ولی اگر در واقع این گیاه اثرگذار نباشد در واقع باور شما كشف از واقع نيست. بنابر این علمي هم وجود ندارد و آنچه هست، جهل است! اما گروه فوق الذکر، وجود كرونا و مساله واكسن و تاثير آن در پیشگیری، مباني آنها را بر هم ريخته است. از اینرو به مقابله با کرونا و تزریق واکسن ميپردازند و بر آن ايراداتي را وارد ميكنند.
گروه دوم شيعيان انگليسي
گروه دیگری که رفتارشان تابع مباني عقلی و اسلامی نيست، گروهی معروف به شیعه انگلیسی هستند. اينان که سر در آخور انگلیس دارند و از هر پدیدهای میخواهند براي مخالفت با جمهوري اسلامي استفاده کنند. اکنون که جمهوري اسلامي در مبارزه با شيوع كرونا اقداماتی را انجام داده و توفیقات قابل توجهای در تولید واکس به دست آورده است. از آنجایی که این گروه همواره میخواهد انقلاب اسلامی را یک حرکت ضددینی و ضد شیعیی معروفی کند موضوع کرونا را نیز دستآویز خود قرار داده و از آن به عنوان مقابله جمهوری اسلامی با انجام مراسم مذهبی و عزاداری و حتی نسل کشی شیعه تعبیر میکنند.
گروه سوم: مدعیان طب اسلامی
گروه سوم مدعیان و طرفداران طب اسلامي هستند. از آنجايي این افراد معتقدند شفا هر بیماریی در مخزن اسرار و علوم خدا و اهل بیت قرارد دارد و همه علوم از جمله طب هم نزد آنها است و با آن مي توان بيماريها را درمان کرد و هیچ نيازی به طب جدید نيست. افراطیهای این گروه، حتي طب سنتي و گياهي و ایرانی را هم نميپذيرند و دوست دارند با طب اسلامی مشكلات را حل كنند و جاي دارو و جراحي را بگيرند و از همین رو با مقابله با کرونا از طریق تزریق واكسن و شیوههای جدید درمان کرونا مخالفت ميكنند.
گروه چهارم: مخالفان انقلاب اسلامی
گروه دیگری سیاسیونی هستند که همیشه مخالفخوان نظام هستند و هر بار به بهانهای با نظام و سیاستهای آن مقابله میکنند. این گروه در این مدت هم به بهانه کرونا و واکسن با سیاستهای نظام مخالفت کردهاند و هدف آنان اثبات ضعف و ناکارآمدی جمهوری اسلامی در مقابله و درمان کرونا به دلیل ایدولوژیک بودن این نظام و عدمهمکاری آنها با نظام بینالملل است.
سخن ما
اين چهار گروه در شبكههاي مجازي به مخالفت با كرونا ميپردازند و از آنجا که برخی از این افراد ادعاي ولايتمداري هم ميكنند اما رفتار آنها در این زمینه با سخنان و رفتارهاي رهبري سازگار ندارد، دست به هياهو و توجیهات عجیب و قریبی ميزنند. مثلا درباره ماسک و حتی تزریق واکسن ميگويند رهبري تقيه كرده يا تحت فشار بوده است!
در برابر این چهار گروه، باید گفت: در علوم طبيعي و تجربي، كه مبتنی بر تجربه و مشاهده است باید به متخصصین این حوزه رجوع کرده و به بایدها و نبایدهای آنها، پايبند بود. اين روشی است که عقلا پذیرفتهاند و به همین دلیل آنها به این روش عمل میکنند. لذا معتقدیم که این رفتار عقلایی در مقام عمل برای ما نیز شرعا ایجاد حجیت میکند و مخالفت با آن از هیچ حجیتی شرعا و عقلا بهرهمند نیست.
همچنین از متخصصین انتظار میرود اختلافات علمی و نظری خود را به عرصه اجتماع نکشانده و در همان محیطهای علمی و با تضارب آراء به حل و فصل آن بپردازند تا موجب تشویش اذهان عمومی نشود.
- برای ارسال دیدگاه وارد شوید یا ثبت نام کنید .